English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (9 milliseconds)
English Persian
street gauge الگوی سطح راه
Other Matches
street مسیر
street value پولیکهبابتدریافتموادمیشود
through street راه ترانزیت
an off street کوچه فرعی
street کوی
street کوچه
street خیابانی جاده
street راه
street خیابان
up the street بالای خیابان
It's one-way street. آن خیابان یک طرفه است.
by street کوچه پرت
street gutter جوی
street offences جرائم خیابانی
the open of a street دهنه خیابان
street virus ویروس معمولی
street railway خطوط تراموا
street lightning روشنی راه و خیابان
street orderly مامورتنظیف ماموراحتساب
street orderly سپوری کردن
street orderly جانورلاشه خور
street orderly سپور
street offences اعمالی که هر گاه در خیابان صورت پذیرد جرم است
street lighting روشنایی خیابان
man in the street ادم متعارفی
to get the key of the street بی خانه بودن
stop street خیابان فرعی
street arab بچه ولگرد
street betting جرم قمار و شرط بندی درمعابر عمومی
street car راه اهن شهری
street car تراموای
street crossing تقاطع
street crossing چهارراه
street gutter ابرو
street gutter نهر کنار خیابان و راه
street hockey نوعی هاکی در زمین یا کوچه بدون کفش اسکیت
street inlet دریچه ورود فاضلاب سطحی
street arab بچه کوچه گرد
man in the street فرد معمولی
to get the key of the street جای شب ماندن نداشتن
street credibility داراینقطهنظراتمشترک موردقبولعام
At the end of the street. درته خیابان
Where does this street lead on to ? این خیابان یکجا می خورد ؟
This way please. store across the street. بفرمائید از این طرف
The store across the street. فروشگاه آنطرف خیابان
on easy street <idiom> پول کافی برای زندگی راحت داشتن
man in the street <idiom> مردم عادی یا متوسط
on easy street <idiom> در رفاه
on easy street <idiom> در ناز و نعمت
street traffic رفت و آمد [مثال در جاده یا خیابان]
street traffic ترافیک [جاده]
high street خیاباناصلیشهر
street light تیرچراغبرقخیابان
tolay street on اهمیت دادن
tolay street on تاکید کردن
tolay street on باتکیه تلفظ کردن
Do you have a street map? آیا نقشه خیابانها را دارید؟
Downing Street خیابان داونینگ
Downing Street دولت انگلیس
Downing Street نخست وزیر
Fleet Street خیابان فلیت
Fleet Street جراید لندن
Fleet Street مطبوعات
street bet شرطخیابانی
to veer off the street از جاده منحرف شدن [ترا فیک]
lombard street خیا بان صرافان و بانک دارهادر شهر لندن
in queer street دچار رسوایی
in queer street درمضیقه گرفتاربدهی
in queer street درسختی یاتنگی
Wall Street مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
grub street اشغال گذرنویسندگان
grub street شاعرخانه
gauge اندازه گیر عقربه نشان دهنده
gauge گیج
gauge سنج
gauge اندازه تفنگ
gauge سنجیدن نمونه
gauge معیار
gauge اندازه گیر
b & s gauge اندازه براون- شارپ سیم
to take the gauge of براوردکردن تخمین زدن
to take the gauge of اندازه گرفتن
gauge اندازه
gauge مقیاس معیار
gauge اندازه اندازه گیر
gauge ضخامت ورق فلزی یاقطر سیم و غیره
gauge پیمانه کردن
gauge پیمانه
gauge اندازه گرفتن
gauge اشل اندازه گیر
gauge ازمایش کردن
gauge درجه
I was standing at the street corner . درگوشه خیابان ایستاده بودم
on Carey Street [British E] <adj.> ورشکسته
to pave the street with stone خیابان را سنگ فرش کردن
band street writer یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت BUNDSOFTWARE BROADER ساخته شده است
i walked a cross the street از این سر خیابان قدم زدم به ان سر
What does Main Street think of this policy? بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
seam gauge اندازهگیریدرزلباس
wind gauge بادسنج
water gauge اندازه اب نما
broad gauge ریل راه اهن خیلی دور از هم
tape gauge اشل زنجیری
gauge lamp لامپ داشبورد
bevel gauge گونیای فارسی
wind gauge دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
mitre gauge فشارسنج
temperature gauge صفحهدما
fuel gauge نمایشبنزین
exterior gauge درجهبازی
tuning gauge دریچهصدا
gauge rod چوباندازهگیری
wire gauge معیار ضخامت سیم
wire gauge مقیاس اندازه گیری ضخامت سیم یا ورق فلز
water gauge اب پیم
ionization gauge سنجه یونش
gauge railway فاصله استاندارد دو ریل موازی راه اهن
snow gauge برف سنج
gauge pressure فشار در عمق معین برحسب فشارسنج
gauge cock اندازه نما
sloping gauge اشل شیبدار
sea gauge اب نشین کشتی
rainfall gauge باران سنج
gauge=gage شابلن
gauge=gage مدرج کردن
staff gauge اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
strain gauge کشش سنج
steam gauge بخار سنج
standard gauge اندازه معمولی
hook gauge اشل قلاب شکل نوک تیز
gauge=gage درجه
gauge=gage اندازه
gauge=gage پیمانه
gauge=gage اندازه کردن اشل
staff gauge اشل دستی
gage=gauge درجه
gage=gauge پیمانه اندازه
gage=gauge شابلون
gauge tube لوله پیتو
tide gauge جزرو مد نما
to gauge a person گنجایش یا اخلاق کسیراسنجیدن یا ازمودن
line gauge خط کش مدرج
to gauge a vessel مظروف فرفی راپیمودن یااندازه گرفتن
to gauge rainfall مقداربارندگی راسنجیدن یااندازه گرفتن
line gauge وسیله اندازه گیری کلفتی خط ضخامت سنجی خط
to gauge wind نیروی بادراسنجیدن
dial gauge قطر
thickness gauge ضخامت سنج
gage=gauge مدرج کردن
rain gauge باران سنج
pressure gauge فشارسنج
joiner's gauge خط کش تیره دار
gauge glass درجه اب
gage=gauge اندازه زدن اشل
pressure gauge فشار سنج ابگونه وموادمنفجره
temporary gauge اشل موقت
ppi gauge معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
temporary gauge اشل موقتی
It's Lombard Street to a China orange. <idiom> کاملا مسلم وقطعی است.
Main Street [American English] کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
It's Lombard Street to a China orange. <idiom> بطور قطع [حتما] اتفاق می افتد.
rain gauge station ایستگاه باران سنجی
mitre gauge slot شکاففشارسنج
american wire gauge اندازه امریکایی سیم
automatic tank gauge تانکردرجهدارخودکار
cylinder pressure gauge فشارسنجسیلندر
gas level gauge دستگاه اندازه گیری سطح بنزین
water staff gauge اشل اندازه گیری عمق اب
rain gauge recorder اندازه بارش ثبت شده
stubs wire gauge اندازه بیرمنگامی سیم
birmingham wire gauge اندازه بیرمنگامی سیم
propellant level gauge درجهسطحپروانه
tank gauge float درجهشناورتانکر
water pressure gauge اندازهفشارآب
working pressure gauge استخراجدرجهفشار
inductance strain gauge تغییر بعدسنج القائی
To gauge the situation and act accordingly. حساب کار خود را کردن
The cab neared [approached] 20th Street. تاکسی به خیابان بیستم نزدیک شد.
measurement of snowfall: snow gauge اندازهگیریمقداربارشباران
brown & sharpe wire gauge اندازه براون- شارپ سیم
direct-reading rain gauge اندازه مقدار بارش مستقیم
He is on easy street . He is in clover. His bread is buttered on both sides . نانش توی روغن است
up one's street [British English] , down one's alley [American English] مناسب ذوق وسلیقه [مهارت درچیزی ]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com