Dictiornary-Farsi | street orderly | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 107 (7 milliseconds)

English	Persian
street orderly	سپور
street orderly	مامورتنظیف ماموراحتساب
street orderly	جانورلاشه خور
street orderly	سپوری کردن


Other Matches

orderly <adv.>	بطور مرتب
orderly <adv.>	بصورت مرتب
orderly <adv.>	بصورت صحیح
orderly <adv.>	بطور صحیح
orderly <adv.>	بصورت منظم
orderly <adv.>	بطور منظم
orderly	خدمتکاربیمارستان
orderly	مصدر
orderly	امر بر
orderly	مرتب
orderly	منظم
orderly	باانضباط
orderly	گماشته
orderly officen	افسر نگهبانی
mail orderly	پستچی
orderly room	دفتر گروهان
orderly bin	صندوق زباله در خیابان
time orderly	نگهبان اعلام ساعت
orderly officen	گماشته
I am very orderly and systematic in my work .	درکارهایم خیلی مرتب ومنظم هستم
To conduct a meeting in an orderly manner.	جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن
Orderly . In good order . Tidy . Ship - shape .	مرتب ومنظم
street value	پولیکهبابتدریافتموادمیشود
It's one-way street.	آن خیابان یک طرفه است.
up the street	بالای خیابان
through street	راه ترانزیت
street	خیابانی جاده
street	مسیر
street	راه
street	کوی
an off street	کوچه فرعی
street	خیابان
by street	کوچه پرت
street	کوچه
street bet	شرطخیابانی
Fleet Street	خیابان فلیت
Downing Street	نخست وزیر
Fleet Street	جراید لندن
Fleet Street	مطبوعات
Downing Street	خیابان داونینگ
Downing Street	دولت انگلیس
street light	تیرچراغبرقخیابان
high street	خیاباناصلیشهر
street credibility	داراینقطهنظراتمشترک موردقبولعام
to veer off the street	از جاده منحرف شدن [ترا فیک]
street traffic	ترافیک [جاده]
street traffic	رفت و آمد [مثال در جاده یا خیابان]
on easy street <idiom>	در ناز و نعمت
on easy street <idiom>	در رفاه
Do you have a street map?	آیا نقشه خیابانها را دارید؟
man in the street <idiom>	مردم عادی یا متوسط
The store across the street.	فروشگاه آنطرف خیابان
This way please. store across the street.	بفرمائید از این طرف
Where does this street lead on to ?	این خیابان یکجا می خورد ؟
At the end of the street.	درته خیابان
on easy street <idiom>	پول کافی برای زندگی راحت داشتن
tolay street on	باتکیه تلفظ کردن
grub street	شاعرخانه
street crossing	چهارراه
street crossing	تقاطع
street car	تراموای
street car	راه اهن شهری
street betting	جرم قمار و شرط بندی درمعابر عمومی
in queer street	درمضیقه گرفتاربدهی
street arab	بچه ولگرد
street arab	بچه کوچه گرد
stop street	خیابان فرعی
man in the street	ادم متعارفی
man in the street	فرد معمولی
Wall Street	مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
lombard street	خیا بان صرافان و بانک دارهادر شهر لندن
in queer street	دچار رسوایی
in queer street	درسختی یاتنگی
grub street	اشغال گذرنویسندگان
street gauge	الگوی سطح راه
street railway	خطوط تراموا
tolay street on	اهمیت دادن
to get the key of the street	جای شب ماندن نداشتن
street offences	جرائم خیابانی
street offences	اعمالی که هر گاه در خیابان صورت پذیرد جرم است
street virus	ویروس معمولی
the open of a street	دهنه خیابان
to get the key of the street	بی خانه بودن
street gutter	ابرو
tolay street on	تاکید کردن
street hockey	نوعی هاکی در زمین یا کوچه بدون کفش اسکیت
street gutter	جوی
street inlet	دریچه ورود فاضلاب سطحی
street lighting	روشنایی خیابان
street lightning	روشنی راه و خیابان
street gutter	نهر کنار خیابان و راه
on Carey Street [British E] <adj.>	ورشکسته
I was standing at the street corner .	درگوشه خیابان ایستاده بودم
to pave the street with stone	خیابان را سنگ فرش کردن
band street writer	یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت BUNDSOFTWARE BROADER ساخته شده است
What does Main Street think of this policy?	بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
i walked a cross the street	از این سر خیابان قدم زدم به ان سر
It's Lombard Street to a China orange. <idiom>	بطور قطع [حتما] اتفاق می افتد.
It's Lombard Street to a China orange. <idiom>	کاملا مسلم وقطعی است.
Main Street [American English]	کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
The cab neared [approached] 20th Street.	تاکسی به خیابان بیستم نزدیک شد.
He is on easy street . He is in clover. His bread is buttered on both sides .	نانش توی روغن است
up one's street [British English] , down one's alley [American English]	مناسب ذوق وسلیقه [مهارت درچیزی ]