Dictiornary-Farsi | string formula | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 151 (8 milliseconds)

English	Persian
string formula	فرمول رشتهای


Other Matches

formula	فرمول
formula	مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formula	الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula	صیغه
formula	مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula	دستور
formula	قاعده رمزی
formula	ورد
formula	قاعده
molecular formula	فرمول مولکولی
perspective formula	فرمول تجسمی
projection formula	فرمول تصویری
pronounce the formula of a specified	صیغه جاری کردن
structural formula	فرمول گسترده
structural formula	فرمول ساختاری
mil formula	رابطه میلیمی
mil formula	فرمول میلیم
formula weight	وزن فرمولی
electronic formula	فرمول الکترونی
empirical formula	فرمول ساده
emprical formula	فرمول تجربی
dispersion formula	فرمول پاشندگی
constitutional formula	فرمول ساختاری
flow formula	رابطه جریان
formula car	اتومبیل مسابقه
formula of contract	صیغه عقد
empirical formula	فرمول خام
swearing formula	سوگند نامه
wedge formula	فرمول گوهای
cosine formula	قانون کسینوس [ریاضی]
cosine formula	قانون کاشانی [ریاضی]
sine formula	قانون سینوس ها [ریاضی]
the islamic formula	شهادتین
the islamic formula	is
taylor formula	فرمول تیلور
swearing formula	قسم نامه
gram formula weight	وزن فرمولی به گرم
condensed structural formula	فرمول ساختاری فشرده
spearman brown prophecy formula	فرمول پیشگویی اسپیرمن-براون
first string	دائمی
to string up	کوک کردن
first string	درجه یک
to string up somebody	بدار آویختن کسی
to string up somebody	کسی را دار زدن
string out <idiom>	کش دادن چیزی
string along <idiom>	فریفتن
inner string	زهداخلی
G-string	لنگ باریک
to string up	دارزدن
string course	قطاربندی
string course	رخبام
string course	هره
string along	وفق داشتن معوق گذاردن
string along	موافق بودن
second string	بازیگر ذخیره
to string up	خفه کردن
to string up	اماده کردن
to string up	به هیجان اوردن
G-string	پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
first string	منظم
string	بخشی از حافظه که رشتههای حروف الفبا عددی در آن ذخیره شده اند
string	رشتهای که فقط حاوی اعداد است
string	رشته خالی
string	فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
string	بصف کردن
string	سری از حروف به ترتیب الفبا- عددی یا کلمات که تغییر کرده اند و به عنوان واحد مجزا درکامپیوتر به کار می روند
string	به نخ کشیدن
string	زه دارکردن
string	یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
string	اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
string	عملیات برنامه که روی رشته ها اجرا میشود
string	زبان برنامه نویسی سطح بالا که از روشهای پردازش رشته استفاده میکند
string	مربی خم کردن کمان و بستن زه
string	متغیر در زبان کامپیوتری که میتواند شامل حروف الفبا- عددی و نیز اعداد باشد
string	تعداد حروف یک رشته
string	برچسب مشخصات یک رشته
string	سری پیام یک سری گلوله
string	چسبناک دراز
string	ریشهای
string	نخ مانند
string	رشته
string	سیم
string	ردیف سلسله
string	قطار
string	زهی
string	: زه
string	یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
string	رشته کردن نخ کردن
string	نخ ریسمان
string	: ریش ریش
string	زه انداختن به
string	رشته کردن
string	کشیدن
string tie	کراوات باریک
string manipulation	دستکاری رشتهای
stup string	رشته تنظیم
string walking	تمرین تیراندازی با تیر وکمان
string variable	متغیر رشته
symbolic string	رشته علائم
leading string	ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
casing first string	عایقاولینطناب
to harp on one string	پاتوی یک کفش کردن
outer string	زهبیرونی
to harp on one string	پیوسته روی یک موضوع بحث کردن
the look end of a string	ان سر نخ که باز و ازاد است
string's heddle	نخ کجی
string's heddle	ورد
string picture	روزنه کمان
draw string	بند لیفه
null string	رشته تهی
null string	رشته پوچ
navel string	بند ناف
string bean	انواع لوبیا سبز
string beans	انواع لوبیا سبز
shoe string	بند کفش
long string	خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
string quartet	ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
head string	خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
alphabetic string	رشته الفبائی
bit string	رشته ذرهای
bit string	رشته بیتی
string hand	دستی که زه را می کشد
follow the string	وضع مشخصی نسبت به زه گرفتن
character string	رشته دخشهای
character string	رشته کاراکتری
check string	ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
empty string	رشته خالی
string file	پرونده رشتهای
string fingers	سه انگشتی که زه کمان را می کشند
string handling	بکارگیری رشته
string length	طول رشته
string manipulation	دستکاری رشته
string quartets	ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
string operation	عملیات رشتهای
string operation	عملکردرشتهای
string silencer	صداگیر
string arm	بازوی زه کش
string band	دسته موزیک سازهای سیمی
shot string	ساچمههای دراز خارج شده از تفنگ
search string	رشته جستجو
string bass	ویولون سل بم
string bass	کنترباس
string board	تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
string dampener	صداگیر
string processing languages	زبانهای پردازش رشته
suspension insulator string	عایقسیمهایمتراکم
bow string truss	خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
cut-string stairs	بغل بند باز
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom>	من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom>	من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]