English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (4 milliseconds)
English Persian
style سبک
style شیوه
style روش
style خامه سبک نگارش
style سلیقه
style سبک متداول
style قلم
style میله متداول شدن
style معمول کردن مد کردن
style نامیدن
style فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
style ساخت [سازمانی یا سیستمی]
style ترکیب [سازمانی یا سیستمی]
style آرایش [سازمانی یا سیستمی]
style سبک بافت
Other Matches
old-style حروف باریک و خمیده به جلو
there is no style about her سرووضعش زیبایی
there is no style about her ندارد
there is no style about her لباس یا وضعش متداولی است
old-style روش گاهشماری قدیمی
English style [نوعی سبک قرن بیستم در انگلستان و شمال آمریکا]
Lancet style [سبک گوتیکی اواخر قرن نوزده مرسوم به سبک نیزه ای]
Lombard style سبک لومبارد
Hirsau style [نوعی معماری به سبک رومی در آلمان و استرالیا]
managerial style سبک مدیرانه
cramp one's style <idiom> محدودکردن صحبت یارفتارشخصی
Isabellino style سبک ایزابلین
Isabellian style سبک ایزابلین
Indian style [سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
Mejidian style طرح مجید [این طرح جلوه ای از طرح محرابی و ترکیب با گل فرنگ است که بدلیل علاقه عبدالمجید، سلطان ترکیه به این طرح آنرا به او نسبت داده اند.]
Free style [سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
castle style [نوعی معماری قرن هجدهم میلادی با کنگره و مزغل و پله های مارپیچی]
Federal style سبک معماری فدرال
chateau style [سبک معماری قرن نوزدهم فرانسه که ترکیب سبک های گوتیک و رنسانس بود.]
court style سبک کورت [دوره جدیدتری از سبک گوتیک شعاع ساز و گوتیک در فرانسه]
dragon style [سبک دراگون که سبک هنری وایکینگ های اسکاندیناوی بوده است.]
cathedral style [احیای سبک گوتیک در اوایل قرن نوزدهم میلادی]
To go out of fashion (style). بدام افتادم
finish style طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
in a narrative style بسبک داستان
elegant style انشا فریف
easy style سبک سلیس
easy style انشای روان
ease of style سبک سلیس
ease of style روانی انشا
cognitive style سبک شناختی
brush style قالب قلم
brush style طرح قلم
bald style روش و مکتب ساده وبی لطافت
in a narrative style بشکل روایت
life style سبک زندگی
line style سبک خط
type style سبک فونت
style sheet ورق تعاریف
style sheet مجموعه تعاریف
style sheet الگویی که برای تولید خودکار نحوه یا نوع یک متن مثل روش کار , کتاب , برنامه ,... از پیش فرمت و قالب بندی شده باشد
style of architecture سبک معماری
severe style شیوه جدی
pointed style سبک قوس تیزه دار
point style شیوه معماری که نشان برجسته ان طاقهای نوک تیزاست
orientalizing style سبک شرقی
orientalizing style شیوه خاورمابی
context style of a expression سیاق عبارت
Italian Villa style [سبک التقاطی مورد استفاده در قرن نوزدهم بومی ایتالیا]
attacking [style of play, player] <adj.> مهاجم
attacking [style of play, player] <adj.> حمله
His style of writing is rather colourless and lifeless. سبک نویسندگیش خشک وبی روح است
attacking [style of play, player] <adj.> تهاجمی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com