Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8 milliseconds)
English
Persian
subroutine jump
جهش زیرروال
Other Matches
subroutine
زیر تابعی که از هیچ متغیری حدا از آدرس عملوندها استفاده نمیکند
subroutine
زیرروال
subroutine
کد زیر تابع که در حافظه پس از پیدا شدن دستور فراخوانی کپی میشود
subroutine
زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر باشد
subroutine
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
subroutine
دستور برنامه نویسی کامپیوتری که کنترل زیر تابع را هدایت میکند
subroutine
بخشی از برنامه که تابع مورد نظر را انجام میدهد و در هر زمان از داخل برنامه اصلی قابل فراخوانی است
closed subroutine
زیرروال مسدود
recursive subroutine
زیر روال بازگشتی
closed subroutine
زیرروال بسته
open subroutine
زیرروال باز
nested subroutine
زیرروال لانهای
nested subroutine
زیرروال تو در تو
library subroutine
زیروال کتابخانهای
linked subroutine
زیربرنامه پیوند یافته
standard subroutine
زیرروال متعارف
dynamic subroutine
زیرروال پویا
subroutine linkage
پیونددهی زیرروال
subroutine reentry
ورود جمله به زیرروال
two level subroutine
زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر است
subroutine call
فراخوانی زیرروال
in line subroutine
زیر روال درون برنامهای
subroutine library
کتابخانه زیرروال
dynamic subroutine
زیر روال پویا
recursive subroutine
زیرروال بازگشتی
reentrant subroutine
زیرروالی که فقط یک نسخه ازان در حافظه اصلی قرار می گیرد و تگسط چندین برنامه دیگر به طور مشترک استفاده میشود
subroutine library
کتابخانه زیرروال ها
jump off
پرش
jump
پرش
jump
جهش افزایش ناگهانی
jump
ترقی
jump
خیز زاویه پرش لوله توپ
jump
پراندن جهاندن
jump
وفق دادن
jump
جستن
jump
پریدن
jump
خیز زدن
jump off
اغاز
jump
جوردرامدن
jump off
شروع بحمله
jump off
شروع حمله
jump off
اغاز حمله
jump
تغییرمسیر دادن و منحرف شدن
jump
پرش به هوا با هر دوپا
to jump on somebody
به کسی پریدن
[زود ایراد گرفتن از کاری که کرده شده یا چیزی که گفته شده]
jump on someone
<idiom>
jump
جهیدن
jump
جهش
jump
جهت
jump
پریدن با چتر پرش اسب از مانع
jump all over someone
<idiom>
to jump up at somebody
به کسی پریدن
[مانند سگ دوستانه یا خوشحال]
jump at
<idiom>
jump
حمله شمشیرباز با پرش به هوا
stag jump
پرش با پاهای باز در هوا
squat jump
کلاغ پر
step jump
پرش و برگشت روی همان پا
strong jump
جهش ابی شدید
split jump
پرش روسی
two state jump
جهش دو حالتی
To jump the queue.
خود را داخل صف جا زدن ( خارج از نوبت )
go jump in a lake
<idiom>
رفتن وآزار نرساندن به کسی
jump bail
<idiom>
jump down someone's throat
<idiom>
jump on the bandwagon
<idiom>
[پیوستن به گرایش یا فعالیتی محبوب]
jump out of one's skin
<idiom>
jump the gun
<idiom>
jump through a hoop
<idiom>
jump to conclusions
<idiom>
to jump at something
[colloquial]
به چیزی واکنش نشان دادن
to line-jump
داخل صف زدن
To jump up . To be startled.
از جاپریدن
To jump across the stream.
ازروی نهر آب پریدن
unconditional jump
جهش غیر شرطی
velocity jump
جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
waltz jump
پرش والس
water jump
مانع ابی
water jump
چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
jump suit
روپوش
jump suit
لباس خانه و استراحت
jump suits
روپوش
jump suits
لباس خانه و استراحت
jump ski
پرشاسکی
jump jet
جتیکهمیتواندعمودیپروازکند
jump leads
باتریبهباتریکردنبرایروشنکردنماشین
To jump . To be startled.
ازجا پریدن
jump start
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
combat jump
پرش رزمی
combat jump
پرش با چتر درمنطقه دشمن
conditional jump
جهش شرطی
counter jump
پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
electron jump
پرش الکترون
hydraulic jump
جهش هیدرولیکی
hydraulic jump
جهش هیدرولیک
hydraulic jump
پرش هیدرولیک
johnny jump up
گل بنفشه امریکایی
jump altitude
ارتفاع پرش
jump altitude
ارتفاع مناسب برای پرش چتربازان
jump ball
جمپبال
jump ball
توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
jump joint
اتصال لب به لب
broad jump
پرش طول
jump-start
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-started
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starting
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starts
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
triple jump
پرش سه گام
high jump
پرش ارتفاع
long jump
پرش طول
ski jump
پرش با اسکی
angle of jump
زاویه پرش لوله توپ
angle of jump
زاویه پرش
arabian jump
نیم پشتک
jump fishing
ماهیگیری سیار برای کشف محل ماهیها
jump instruction
موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
split jump
پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
jump racing
مسابقه پرش از مانع
jump rider
سوارکار در پرش
jump seat
صندلی تا شو
jump set
پاس پرشی
jump shooter
شوت جفت زن
jump spark
جرقه جهنده
jump speed
سرعت مناسب برای پرش باچتر
jump spin
چرخش با اغاز پرش بهوا
jump stop
توقف ناگهانی با پرش بهواوچرخش
jump the gum
خطا در اغاز پرش
loop jump
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
scissors jump
پرش قیچی در اسکیت
jump speed
سرعت پرش
jump pass
پاس در حال پرش
jump kick
شوت درحال پرش
jump line
سطر پرش
jump instruction
موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
jump instruction
پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
jump turn
تغییر جهت و پیچ در پرش
jump instruction
دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
jump instruction
هدایت CPU به بخش دیگر برنامه
jump instruction
دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
Let him go jump in the lake . He can go and drown himself .
بگذار هر غلطی می خواهد بکند ( از تهدیدش ترسی ندارم )
standing high jump
پرش ارتفاع بدون دورخیز
standing broad jump
پرش طول بدون دورخیز
turnaround jump shot
پرش از پشت و چرخش بهنگام شوت
jump into the lion's mouth
<idiom>
خود را توی دهان افعی انداختن
to queue-jump
[British E]
داخل صف زدن
to jump-start an engine
موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
To jump down someones throat.
به کسی توپ وتشر زدن
hop stop and jump
قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
To jump down somebodys throat.
ناگهان وسط حرف کسی پریدن
tap loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
jump spark distributor
دلکو با جرقه جهنده
jump spark ignition
احتراق با جرقه جهنده
toe loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
conditional jump instruction
دستورالعمل پرش شرطی
to jump-start someone's car
کمک برای روشن کردن
[خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
jump height curve
منحنی ارتفاع جهش در مقابل ابگذری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com