Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 187 (8 milliseconds)
English	Persian
success ratio	بهر موفقیت
Other Matches
success	کامیابی
he had no success	کامیاب یاموفق نشد
success	کامروایی
success	توفیق
success	پیروزی نتیجه
success	موفقیت
he is sanguine of success	خوش بین یادلگرم است که کامیاب خواهد شد
he wished success to all	کامیابی همه را
he wished success to all	خواستارشدم
success story	همیشهموفقوغیرطبیعی
prospect of success	چشم داشت یا امید کامیابی
he wished success to all	بهمه گفت موفقیت شماراخواستارم
He was drunk with success.	سرمست از موفقیت بود
elated by success	بادکننده یامغروردرنتیجه کامیابی
To climb the ladder of success.	مدارج ترقی را طی کردن
This book wI'll be a great success .	این کتاب خیلی گه خواهد کرد
He sought, if without much success, a social policy.	او به دنبال، اگر بدون کامیابی، سیاستی اجتماعی بود.
We made a long step toward success.	قدم بزرگه بسوی موفقیت برداشتیم
If these projections are anywhere close to accurate, it would be a great success.	اگر این پیش بینی ها حتی کمی دقیق باشند، این موفقیت بزرگی می بود.
t ratio	بهر تی
one to zero ratio	نرخ بین نوسان خروجی دودویی یک و صفر
t ratio	نسبت تی
f ratio	بهر اف
ratio	نسبیت
in the ratio of	به نسبت
ratio	سهم
ratio	قسمت
ratio	نسبت معین وثابت
ratio	بهر
ratio	ضریب
ratio	نسبت
ratio	نسبت یک عدد به دیگری
operating ratio	نرخ عملیاتی
operating ratio	نسبت عملیاتی
operating ratio	نسبت کارکرد موتور یا ناو
magnification ratio	ضریب بزرگنمایی
poisson's ratio	ضریب پواسون
poisson's ratio	در چندی پواسون
price ratio	نسبت قیمت
probability ratio	بهر احتمال
ratio correlation	همبستگی نسبتی
ratio decidendi	مبنای اصلی تصمیم
progressive ratio	نسبت تصاعدی
mole ratio	نسبت مولی
moduler ratio	نسبت مدول الاستیسیته ارماتور به مدول الاستیسیته بتن
impedance ratio	نسبت مقاومت فاهری
impluse ratio	نسبت ضربه
impluse ratio	نسبت ایمپولز
inflow ratio	نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
inverse ratio	نسبت معکوس
ionic ratio	نسبت یونی
likelihood ratio	بهر درست نمایی
liquidity ratio	نسبت نقدینگی
liquidity ratio	نسبتهای نقدینگی
liquidity ratio	ضریب نقدینگی
magnetogyric ratio	نسبت ژیرومغناطیس
magnification ratio	ضریب تقویت
mobility ratio	نسبت تحرک
impedance ratio	نسبت امپدانس
ratio decidendi	مستنداصلی رای
stress ratio	نسبت تنش
transformation ratio	نسبت تبدیل
transmission ratio	نسبت تبدیل جعبه دنده
variable ratio	گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
velocity ratio	نسبت سرعت
viscosity ratio	نسبت گرانروی
void ratio	درجه تخلخل
void ratio	نسبت منفذها
voids ratio	اندیس تهیگاهها
voltage ratio	نسبت ولتاژ
weight ratio	نسبت وزن
work ratio	نسبت کار به استراحت
knot ratio	نسبت تعداد گره [این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
golden ratio	نسبت طلایی [ریاضی]
strength ratio	نسبت استحکام
slenderness ratio	ضریب رعنائی
shunt ratio	نسبت شنت
ratio detector	اشکارساز نسبت
ratio estimation	براور نسبتی
ratio of transformer	نسبت مبدل
transformer ratio	نسبت مبدل
ratio print	عکس بزرگ شده یا کوچک شده به مقیاس معین عکس معادل
ratio schedule	مقیاس نسبتی
recycle ratio	نسبت بازگردانی
recycling ratio	نسبت بازگردانی
reduction ratio	نسبت کاهش
reduction ratio	ضریب تقلیل
saving ratio	نسبت پس انداز
selection ratio	نسبت گزینش
selection ratio	بهر گزینش
sensitivity ratio	نسبت حساسیت
settlement ratio	نسبت نشست
sex ratio	بهر جنسیت
golden ratio	عدد فی [ریاضی]
cash ratio	نسبت نقدینگی
current ratio	وضعیت فعلی
current ratio	نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
aspect ratio	نسبت تصویر
aspect ratio	نسبت طول به عرض یا وترمتوسط بال
deposit ratio	نسبت سپرده
compression ratio	نسبت تراکم
aspect ratio	نسبت صفحه
distribution ratio	نسبت توزیع
error ratio	نسبت خطا
aspect ratio	نسبت دید
critical ratio	بهر شاخص
bypass ratio	نسبت کنارگذاری
compression ratio	ضریب تراکم
compression ratio	ضریب ترکم
cantilever ratio	نصف طول دو سر بال تقسیم بر حداکثر طول پنهان بال داخل بدنه هواپیما
concentration ratio	نسبت تمرکز
concentration ratio	نرخ تمرکز
contact ratio	نسبت تماس
contraction ratio	نسبت مساحت سطح مقطع بیشنه تونل باد مادون صوت به مساحت سطح مقطعی که کار انجام میدهد
correlation ratio	بهر همبستگی
correlation ratio	نسبت همبستگی
absorption ratio	نسبت جذب
current ratio	نسبت جاری
gear ratio	نسبت چره دنده ها
hit ratio	نسبت اصابت
gear ratio	نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
control ratio	نسبت فرمان
abundance ratio	نسبت فراوانی
cut off ratio	حداقل نرخ قابل قبول
absorption ratio	ضریب درآشامی
absorption ratio	ضریب جذب
gyromagnetic ratio	نسبت ژیرومغناطیسی
glide ratio	نسبت سریدن
abundance ratio	فراوانی
feedback ratio	نسبت فیدبک
feedback ratio	نسبت پس خوراند
age ratio	بهر سنی
glide ratio	نسبت مسافت طی شده به هرپای فرود با هواپیمای بی موتور
activity ratio	نسبت فعالیت
fineness ratio	نسبت فرافت
image ratio	نسبت تصویر
wage profit ratio	نسبت دستمزد به سود
capital labor ratio	نسبت سرمایه به کار
capital output ratio	نسبت سرمایه به تولید
capital job ratio	نسبت سرمایه به شغل
ratio of capital to labor	نسبت سرمایه به کار
california bearing ratio	توان باربری نسبی کالیفرنیا
vehicle mass ratio	نسبت جرم نهایی رسانگر بعداز تمام شدن یا قطع سوخت به جرم اولیه ان
air space ratio	درجه تهویه خاک
air/fuel ratio	نسبت هوا به سوخت
water cement ratio	نسبت اب و سیمان
voltage ratio of transformer	نسبت ولت مبدل
acid test ratio	تناسب درجه نقدینگی
acid test ratio	ضریب قدرت پرداخت
aggregate cement ratio	نسبت مواد سنگی به سیمان
benefit cost ratio	نسبت فایده به هزینه
california bearing ratio	اندیس مقاومت کالیفرنی نمایه کالیفرنی
variable ratio schedule	برنامه نسبتی متغیر
capital output ratio	ضریب سرمایه گذاری
diffuser area ratio	نسبت سطح مقطع خروجی به سطح مقطع ورودی یک دیفیوژر
power to weight ratio	نسبت وزن اتومبیل به نیروی اسب ان
discomfort relief ratio	بهر راحتی- ناراحتی
engine pressure ratio	نسبت فشار موتور
file activity ratio	نسبت فعالیت پرونده
fission to yield ratio	بازده اتمی
fission to yield ratio	توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
fixed ratio schedule	برنامه نسبتی ثابت
light output ratio	توان نور
lift drag ratio	نسبت برا به پسا
labor capital ratio	نسبت کار به سرمایه
gear transmission ratio	نسبت دنده گیربکس
debt income ratio	نسبت قروض به درامد ملی
current transfer ratio	نسبت انتقال جریان
current ratio of transformer	بازده شدتی مبدل
charge mass ratio	نسبت بار به جرم
singal to noise ratio	نسبت سیگنال به اغتشاش
signal to noise ratio	نسبت پیام به همهمه
signal to nise ratio	نسبت سیگنال به نویز
compressor pressure ratio	نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
secondary emission ratio	شدت صدور ثانوی
nozzle expasion ratio	نسبت واگرایی نازل
inverse ratio or proportion	نسبت معکوس
cost benefit ratio	نسبت فایده
ratio of capital to output	نسبت سرمایه به تولید
cost benefit ratio	هزینه
ratio of specific heats	نسبت گرمایی ویژه
critical heat flux ratio	نسبت شار حرارتی بحرانی
electron charge mass ratio	چگالی بار الکترون
fuel air mixture ratio	نسبت مخلوط سوخت و هوا
light output ratio of a fitting	راندمان نوری
marginal capital output ratio	نسبت نهائی سرمایه بر تولید

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com