Dictiornary-Farsi | success story | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 84 (6 milliseconds)

English	Persian
success story	همیشهموفقوغیرطبیعی


Other Matches

he had no success	کامیاب یاموفق نشد
success	کامیابی
success	کامروایی
success	توفیق
success	پیروزی نتیجه
success	موفقیت
he wished success to all	کامیابی همه را
success ratio	بهر موفقیت
prospect of success	چشم داشت یا امید کامیابی
elated by success	بادکننده یامغروردرنتیجه کامیابی
he is sanguine of success	خوش بین یادلگرم است که کامیاب خواهد شد
He was drunk with success.	سرمست از موفقیت بود
he wished success to all	خواستارشدم
he wished success to all	بهمه گفت موفقیت شماراخواستارم
This book wI'll be a great success .	این کتاب خیلی گه خواهد کرد
To climb the ladder of success.	مدارج ترقی را طی کردن
We made a long step toward success.	قدم بزرگه بسوی موفقیت برداشتیم
He sought, if without much success, a social policy.	او به دنبال، اگر بدون کامیابی، سیاستی اجتماعی بود.
If these projections are anywhere close to accurate, it would be a great success.	اگر این پیش بینی ها حتی کمی دقیق باشند، این موفقیت بزرگی می بود.
the story goes	اورده اند
And what a story it was too !	وآن هم چه داستانی !
to tell a story	گفتن
the story goes	گویند
to tell a story	حکایت
The story goes that …	آورده اند که (چنین روایت کنند )…
it is quite another story now	اوضاع اکنون دگرگون
it is quite another story now	ان دفتر را گاو خورد
it is quite another story now	ان سبوبشکست وان پیمانه ریخت
story	نقل
story	روایت گزارش
story	شرح
story	طبقه
story	اشکوب داستان گفتن
story	بصورت داستان در اوردن
story	حکایت
That's another story.	این داستان [قضیه] دیگری است.
story	داستان
The whole story was faked up .	تمام داستان قلابی وساختگه بود
That story is as old as the hills.	داستان خیلی طول و دراز است.
Read the story	فرم تریو
sob story <idiom>	داستان اشک آور
love-story	رمانیاداستانعشقی
scare story	داستانترسناک
tall story	داستانیاچیزیباورشمشکلباشد
The moral of the story is that …	نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
To cook up a story <idiom>	[یک مشت راست ودروغ سر هم کردن]
to heighten a story	داستانی رابزرگ کردن حکایتی رابسط دادن
this story is improbable	این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
the story is probale	این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
story board	مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
story=storey	اشکوب
story=storey	طبقه
storey=story	اشکوب
storey=story	طبقه
fish story	ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
an interesting story	حکایت جالب توجه
an interesting story	داستان با مزه
short story	داستان کوتاه
story teller	قصه گو
story teller	دستان سرای
the story is at an end	استان به پایان رسیده است
story teller	افسانه نویس
sob story	داستان گریه اور
story teller	افسانه گو حکایت نویس
story teller	راوی
story teller	نقال
story teller	ناقل
to tell a coke-and-bull story <idiom>	[یک مشت راست ودروغ سر هم کردن]
cock and bull story	داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock and bull story	چاخان
cock-and-bull story	داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull story	چاخان
story recall test	ازمون یاداوری داستان
stick to (a story/the facts) <idiom>	وفادارماندن
hard-luck story	نالهوزاریکردنبهقصدکمکگرفتن
The moral point of this story is that…	مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
invention of a false story	جعل داستان دروغی
Her sad story moved us to tears.	داستان غم انگیزش همه ما را بگریه انداخت
make a picture story test	آزمون داستان سازی مصور
to make a long story short <idiom>	قصه را کوتاه کردن
to make a long story short <idiom>	خلاصه کردن قصه
A shocking tale . A moving story .	داستانی تکان دهنده
I dont believe a word of it ! A likely story ! Tell that to the marines!	تو گفتی ومنهم باور کردن !

success story

همیشهموفقوغیرطبیعی