Dictiornary-Farsi | sum of the terms of an infinite sequence | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 156 (9 milliseconds)

English	Persian
sum of the terms of an infinite sequence	سری [ریاضی]
sum of the terms of an infinite sequence	مجموع یک دنباله [ریاضی]


Other Matches

It is for the Court to fix the terms. [ The terms are a matter for the Court to fix.]	این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
infinite	بیکران
an infinite	بی نهایت
infinite	بی انتها
infinite	حلقهای که خروج ندارد.
infinite	لایتناهی
infinite	نا محدود بی اندازه
infinite	سرمد
the infinite	لاینتاهی
infinite	بی نهایت
infinite	نامحدود
infinite	نامحدود لایتناهی
infinite group	گروه نامتناهی
infinite time	بی پایان
infinite universe	جهان نامتناهی
infinite universe	جهان باز
infinite series	سری نامحدود
an infinite verb	فعل غیر مسندی
infinite dilution	رقت بینهایت
infinite population	جامعه نامحدود
infinite loop	حلقه نامتناهی
infinite loop	حلقه نامحدود
the infinite god	خدای سرمد
infinite set	مجموعه نامتناهی [ریاضی]
infinite time	تا ابد
infinite time	برای همیشه
infinite time	جاودانی
infinite time	بی انتها
infinite quantity	مقدار بی نهایت
the infinite space	فضای بیکران لاینتاهی
the infinite god	ذات
an infinite quantity	بی نهایت
an infinite verb	فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست
frequency of infinite attenuation	فرکانس قطب
in terms of	برحسب
terms	ضوابط
come to terms <idiom>	به موافقت رسیدن
come to terms	سازش کردن
To come to terms with someone .	با کسی کنا رآمدن
terms	شرایط
to come to terms	سازش یا موافقت پیداکردن
it is a in terms	پرازاصطلاحات است اصطلاعات فراوان دارد
credit terms	شرایط اعتبار
usual terms	شرایطمعمولی
We are not on speaking terms .	با هم قهر هستیم
We are on very friendly terms .	میانه ماخیلی گرم است
nautical terms	اصطلاحات دریایی
mutual terms	شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
payment terms	شرایط پرداخت
terms of trade	رابطه مبادله
liner terms	شرایط خط کشتیرانی
landed terms	قیمت کالا به شرط تخلیه درمقصد
mutual terms	شرایط متقابل
implied terms	شرایط تلویحی
implied terms	شرایط ضمنی
settlement terms	شرایط تسویه
terms of payment	شرایط پرداخت
shipping terms	شرایط حمل
terms of shipment	شرایط حمل
terms and conditions	ضوابط و شرایط
perturbation [terms]	آشفته [در نظریه اختلال] [فیزیک]
botanical terms	اصطلاحات گیاه شناسی
architectural terms	اصطلاحات معماری
terms of trade	شرایط معامله
terms of trade	شرایط مبادله
settlement terms	شرایط پرداخت
conference terms	شرایط کنفرانس
contradiction in terms	تناقص لفظی
we are not on speaking terms	با هم حرف نمیزنیم با هم قهر هستیم
technical terms	شرایطدگرگونی
delivery terms	شرایط تحویل
scientific terms	شرایطعلمی
delivery terms	نحوه تحویل
popular terms	شرایطتودهای
I am on intimate terms with one of the ministers .	با یکی از وزراء نزدیک هستم
terms and conditions of the credit	ضوابط و شرایط اعتبار
She is on familiar (intimate) terms with me.	با من رویش باز است
She is not well disposed towards me . She is not on particularly . fricndly terms with me .	با من میانه یی ( میانه خوبی ؟ میانه چندانی ) ندارد
reasonableness of terms in contract	معقول بودن شرایط قرارداد
the difference between the consecutive terms	اختلاف هر دو جمله متوالی [ریاضی]
ink hard terms	اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
sequence	به ترتیب مرتب کردن دنباله
sequence	مجموعهای از ارقام دودویی
sequence	ترادف تسلسل
sequence	دنباله [ریاضی]
sequence	رشته
sequence	ردیف
sequence	توالی
sequence	پی رفت
sequence	ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود
sequence	ترتیب
sequence	بررسی اینکه داده ذخیره شده به صورت مناسب قرار دارد
sequence	تابعیت
sequence	ترتیب دادن
sequence	زنجیره
sequence	مراحل
sequence	سلسله مراتب
sequence	تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد
sequence	مراحل کار
sequence	ترادف
sequence	کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
sequence	رشته ترتیب
sequence	ثبات CPU که حاوی آدرس دستور بعدی برای پردازش است
international commercial terms (incoterm	اینکوترمز
international commercial terms (incoterm	قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
To talk in contradictory terms. To contradict one self .	ضد ونقیض با من حرف زدن
arithmetic sequence	تصاعد حسابی [ریاضی]
control sequence	ترتیب کنترل
approach sequence	ترتیب توالی تقرب هواپیماها
alphameric sequence	ترکیب حروف و اعداد بترتیب توالی
initiation sequence	مرحله اغازی
main sequence	رشته اصلی
propagation sequence	تسلسل انتشار
propagation sequence	مرحله انتشار
sequence check	مقابله ترتیب
sequence check	بررسی ترتیبی
sequence checking	مقابله ترتیبی
impluse sequence	توالی ضربه جریان
zero sequence component	مولفه همقطب
developmental sequence	زنجیره رشدی
calling sequence	دنباله فراخوانی
calling sequence	مجموعهای مشخص ازدستورالعمل و داده که برای فراخوانی یک ریزبرنامه معین ضروری است
calling sequence	دبناله فراخوانی
calling sequence	ترتیب فراخوانی
collating sequence	توالی ترتیب رشته تلفیق
compose sequence	ترتیب ساختگی
compose sequence	دخشه ساختگی
sequence checking	کنترل متوالی
sequence of command	ترتیب توالی فرامین
sequence number	شماره ترتیب توالی
sonnet sequence	غزلیات مرتبط
sequence of events	رشته حوادث
sequence of tenses	مطابقه زمانها
sequence rule	قاعده توالی
sequence structure	ساختار ترتیبی
collating sequence	ترتیب تلفیقی
sequence valve	شیر هماهنگ کننده
sonnet sequence	غزل گروهه
sequence number	شماره ترتیب
sequence curcuit	مدار چند مرحلهای
sequence control	کنترل ترتیب
sequence control	کنترل ترتیبی
sequence control	کنترل متوالی
sequence counter	ترتیب شمار
sequence curcuit	مدار ترتیبی
sonnet sequence	غزلیات دارای موضوع واحد
sequence control structure	ساختار کنترل ترتیبی
fuel handling sequence	سکونساستعمالسوخت
main sequence stars	ستارگان رشته اصلی
positive sequence power in a three phase	توان مستقیم مدار سه فازی
positive sequence polyphase system of or	مدار چند فازی مستقیم ازمرتبه ام
positive sequence polyphase system	مدار چند فازی مستقیم
To talk in measured terms . To talk slowly.	شمرده صحبت کردن
to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms]	چیزی را قسطی خریدن