Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
super high frequencies	بسامدهای فوق بسیار
Other Matches
super high speed tool steel	فولاد ابزار بر فوق تند بر
frequencies	فراوانی تردد
frequencies	تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
frequencies	انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequencies	فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
frequencies	تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
frequencies	تعداد پریودها پریودیسیته وفور
frequencies	بسامد
frequencies	تکرار
frequencies	فرکانس تناوب
frequencies	فراوانی
frequencies	کثرت وقوع
frequencies	فرکانس
frequencies	زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies	تواتر
super-	کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
super-	در معنای خیلی خوب یا قدرتمند
super	:اعلی
super	: پیشوندی است بمعنی مربوط ببالا- واقع درنوک چیزی- بالایی- فوق- برتر- مافوق-ارجح-بیشتر و ابر
super-	پیشرفت در سیستم نمایش گرافیکی استاندارد VGAکه renolution تا x پیکسل با میلیون ها رنگ را ممکن می سازد
super	عالی
super	خوب
super	بسیار خوب بزرگ اندازه
radio frequencies	فرکانسهای رادیویی
marginal frequencies	فراوانیهای حاشیهای
hyper frequencies	فرابسامدها
super abound	وافر بودن
super abound	بوفور یافت شدن بیش از حد بودن
super abundance	وفور
super-ego	فراخود
Super Bowl	مسابقاتفوتبالژانویهدرآمریکا
super conductivity	ابررسانایی
super vga	سوپر وی جی ای
super-egos	ابرمن
super-egos	فراخود
super-ego	ابرمن
super abundance	وفور نعمت
super abundance	فراوانی
super power	ابر قدرت
super power	ابر نیرو
super quick	فوق انی
super quick	ماسوره فوق انی
super sabre	نوعی هواپیمای تک موتوره جت سوپرسونیک تاکتیکی
super set	مجموعه تمرینها برای عضلههای خاص
super structure	روسازی
super conductor	ابر رسانا
super numerary	نفر یا سرباز اضافه برسازمان یا زیادی
super alloy	الیاژهای پیشرفته
super cation	ابر کاتیون
super cluster	ابر خوشه
super heavyweight	001+ کیلوگرم
super jumpo tanker	نفتکش غول اسا
super visum corporis	گزارش معاینه جسد
super conductiong material	ابر رسانا
super imposed working load	بار مربوط به بهره برداری از بنا
super large scale integration	قط عه
on high	در بالا
on high	در اسمان
on high	به اسمان
high value	قیمتی
you were then that high	ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
very high	ارتفاع خیلی بالا
about as high	تقریبا` همان اندازه بلند
high value	گران قیمت
high	واچرخه
high	خشن متکبر
high	خشمگینانه
high	وافر گران گزاف
high	زیاد
high	متعال رشید
high	بلند پایه
high	بالا
high	جای مرتفع
high	عالی
high	مرتفع
high	فراز
high	بلند
high	ت
high	روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
high	زبان سطح بالا
high	متکبرانه
high	تند زیاد باصدای زیر
high	معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high	عظیم
high	عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high	دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high	ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high	سخت گران
high	برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high	اندکی فاسد
high	بوگرفته
high	باصدای بلند
high	فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high	وسیله گران یا با کارایی بالا
high	تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high-up	فردیباقدرتونفوذفراوان
high	بزرگ
high (1 9 to 36)	بلند
high	رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high	وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high	اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high	خیلی بزرگ
high sticking	خطا با ضربه چوب لاکراس
high potential	فشار قوی
high sticking	بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
high strung	بسیار حساس
high stick	بالا بردن غیرمجاز چوب
high status	بلندپایه
high spirited	دارای روح خودسری وجسارت
high storage	انباره بالا
high test	امتحان سختی را گذرانده دارای قوه فراره زیاد
high strung	عصبانی
high temperature	دمای بالا
high tender	مزایده
high tender	به مزایده گذاشتن
high tension	فشار قوی
high tension	فشارقوی
high strung	کوک
high spirited	متکبر
high run	حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
high sea	دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
high sea	دریای ازاد
high seas	ابهای برون مرزی
high seas	دریای ازاد
high seas	ابهای بین المللی
high seasoned	خوش طعم پرچاشنی
high road	جاده عمده
high souled	با جرات
high seas	دریاهای باز
high spirited	جسور
high spin	پر اسپین
high spin	چرخش زیاد
high spin	پرچرخش
high speed	دنده سریع
high speed	با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
high speed	سریع السیر
high souled	با همت
high seasoned	پرادویه
high grown	بلند بالا
high land	زمین کوهستانی
high light	نکات برجسته یا جالب
high light	تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
high lights	نکات مهم
high lights	موضوعات مهم مطالب مهم
high limit	حد نهایی
high line	پل رابط اصلی
high line	پل طنابی نقل مکان بین ناوها
high mind	با مناعت دارای احساسات بلند
high minded	بامناعت
high jack	دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
high minded	بزرگ منش
high minded	مغرور
high jumper	پرنده پرش ارتفاع
high interest	بهره سنگین
high interest	بهره گران
high grown	بلند قد
high grown	دارای سبزیکای یا درخت کاری بلند
high handed	امرانه
high handed	خودخواهانه
high handed	مکارانه
high hat	کلاه بلند
high hat	متکبر وپر افاده اشرافی ماب
high hat	افاده کردن
high horse	مغرور
high horse	پر افاده
high hurdles	مسابقه کوتاه دو بامانع
high hurle	مانع بلند
high impedance	امپدانس بالا
high money	پول گران
high moral	روحیه عالی
high moral	روحیه قوی
high priced	پر قیمت
high priced	پر بها
high priest	کشیش اعظم
high priest	کاهن اعظم
high proof	سنگین
high proof	تند
high proof	برنده
high ranking	عالی رتبه
high relief	نقوش برجسته
high relief	نقش تمام برجسته
high resistance	پر مقاومت
high resistance	پرمقاومت
high resolution	وضوح بالا
high priced	گران بها
high pressure	فشار زیاد
high pressure	قوی
high oblique	عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
high octane	دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
high order	رتبه بالا
high pass	پاس بلند
high pheasant	تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
high polymer	بسپار سنگین
high polymer	بسپار بزرگ
high port	حالت دست فنگ
high port	حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
high power	تفنگ شکاری بزرگ
high precison	دقت زیاد
high precison	دقت بالا
high pressure	دارای وزن وفشار زیاد پرفشار

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com