Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
surface pipe
لولهسطحی
Other Matches
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface zero
نقطه صفرترکش اتمی زمینی
surface
رویه فاهر
surface
نما دادن روامدن
surface
صاف کردن
of the surface
درفاهر
of the surface
در صورت فاهر از بیرون
of the surface
فاهری نمادادن رودادن
of the surface
جلادادن
on the surface
در فاهر
on the surface
درصورت فاهر از بیرون
on the surface
جلادادن
surface zero
نقطه صفر زمین
on the surface
فاهری نمادادن رودادن
surface course
لایه رویی
surface
سطح
surface
بیرون نما
surface
سطحی
surface
تسطیح کردن بالاامدن
surface
سطحی جلادادن
surface
فاهری
surface
فاهر
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface
رویه
surface
رویه دادن
surface
نما بیرون
surface
پوشش شوسه سطح
surface
پوشش
surface
صاف کردن صیقلی کردن
surface deterioration
فرسودگی رویی
surface detection
اکتشاف سطحی
surface decarburization
کربن گیری سطحی
surface irrigation
ابیاری سطحی
surface creep
خزیدن سطحی
surface detection
راداراکتشافی سطحی
surface corrosion
خوردگی سطحی
surface charge
بار سطحی
surface digging
استخراج معادن در سطح زمین
surface dive
غوص گرفتن در حال شنای درسطح اب
surface drains
زهکشهای سطحی
surface leakage
نشت سطحی
surface interval
فاصله بین غواصهای متوالی از سطح اب
surface inflow
اب سطحی ورودی
surface line
خط تلگراف یا تلفن روی زمینی
surface erosion
فرسایش سطحی
surface effect
اثر سطح
surface line
خط تلفن و تلگراف تعجیلی
surface line
طناب وصل به غواص و قایق
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
surface dressing
پوشش سطحی
surface evaporation
تبخیر سطحی
surface burst
ترکش روی سطح زمین
surface burst
ترکش سطحی
surface area
مساحت سطح
surface color
رنگ سطح
nodal surface
سطح گرهی
level surface
سطح تراز
hard surface
اجرفرش کردن سنگفرش کردن
lateral surface
سطح جانبی
isobar surface
سطح هم فشار
hidden surface
سطح پنهان
hidden surface
سطح ناپیدا
heating surface
سطح گرمایش
hard surface
سخت کردن سطحی
hard surface
رافرش کردن
surface speed
سرعت محیطی
surface burning
احتراق سطحی
stripped surface
سطح صاف شده
seepage surface
سطح تراوش
ruled surface
سطح خط ساخته
surface tensity
کشش سطحی
smooth surface
رویه صاف
rubbed surface
رویه صاف
rough surface
رویه زبر
road surface
رویه راه
pressure surface
سطح پیزومتریک
pressure surface
سطح فشار
hard surface
سطح چیزی
surface mission
ماموریت دفاع زمینی
surface mining
استخراج معدن روباز
playing surface
مسطحمیزبازی
moist surface
سطحنمناک
inked surface
سطحجوهر
cooking surface
سطح پخت
surface-to-air
رویه به هوا
surface-to-air
دریا به هوا
surface-to-air
زمین به هوا
wearing surface
سطح سائیدگی
water surface
رویه اب
water surface
سطح اب
warped surface
سطح تاب برداشته
treat surface
روسازی کردن
reflecting surface
سطحانعکاس
resin surface
سطحرزینی
running surface
سطحجاری
water surface
سطح ایستائی آب
abrasion of surface
فرسایش سطح فرش
surface integral
انتگرال سطحی
[ریاضی]
scratch the surface
<idiom>
تازه شروع به کار کردن
uneven surface
سطحناهموار
surface scum
سطحتفاله
surface runoff
جذبیاتازسطح
surface of the water
سطحآب
surface insulation
جداکنندهسطح
skin surface
سطحپوست
surface width
عرض سطحی
surface width
عرض بالایی
surface water
اب سطحی
surface reverbration
امواج برگشتی سطحی رادار
surface reverbration
برگشتهای سطحی
surface plate
تراز فلزی یا اهنی
surface plate
تراز
surface paint
استر
surface outflow
اب سطحی خروجی
surface ornament
تزیینات سطحی
surface of rupture
سطح شکافته شده به وسیله گلوله منفجر شده سطح شکافت
surface of revolution
سطح تغییر
surface of impact
سطح اصابت
surface of impact
سطح مماس بر نقطه اصابت گلوله
surface moisture
رطوبت سطحی
surface soil
خاک رویی
surface soil
خاک سطحی
surface structure
روساخت
surface treatment
عملیات سطحی
surface treatment
عملیات سطح رویه
surface treatment
روکش سطحی
surface treatment
اسفالت سطحی
surface treatment
اندود سطحی
surface trait
ویژگی روساختی
surface tension
کشش سطحی
surface targets
هدفهای روی سطح اب
surface targets
هدفهای سطحی
surface mission
پدافندزمینی با توپخانه پدافندهوایی در نقش زمینی
ground surface
کف زمین
color surface
سطح رنگ نما
equipotential surface
سطح هم پتانسیل
free surface
سطح ازاد
free surface
مخازن ازاد اب
free surface
سطح اب ازاد
display surface
سطح نمایش
focal surface
سطح کانون
work surface
سطح کار
work surface
سطح مقطع اصلی
abuting surface
سطح مجاور
contact surface
سطح تماس
friction surface
سطح اصطکاک ترمز
control surface
سطح کنترل
control surface
کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
demand surface
سطح تقاضا
demand surface
میزان تقاضا
developable surface
سطح گسترا
boundary surface
سطح مرزی
bearing surface
سطح یاطاقان
control surface
سطح فرمان
pipe down
سوت خاموشی ناو
pipe down
حرف نزدن
pipe down
راحت باش دادن ساکت شدن
pipe down
بوسیله شیپور یا نای
pipe A
لولهA
pipe B
لولهب
down pipe
ناودان
to pipe up
زدن یا خواندن اغاز کردن
pipe up
به سخن پرداختن
pipe up
شروع به نی زدن کردن
pipe down
خاموشی
pipe
میله
pipe
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe
معمولا
pipe
نشانهای
pipe
با صدای تیز و زیر حرف زدن
pipe
فلوت زدن
pipe
ساقه توخالی گیاه نی زدن
pipe
نی
pipe
نای فلوت
pipe
چپق
pipe
پیپ
pipe down !
<idiom>
ساکت باش!
pipe
لوله حمل موادنفتی
pipe
نی زنی
pipe
صفیرزدن
pipe
لوله کشی کردن
pipe
ل وله
pipe up
<idiom>
بلندتر صحبت کردن
pipe
لوله
agitation of water surface
ایجاد تلاطم در سطح اب
surface boundary layer
لایه مرزی سطح
surface contact rectifier
یکسوکننده سطحی
maximum surface temperature
درجه حرارت سطحی حداکثر
air to surface missile
موشک هوا به زمین
air surface zone
منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
surface fusion welding
جوشکاری ذوبی سطحی
surface to air missile
موشک زمین به هوا موشکهای ضد هوایی
air surface zone
منطقه عملیات ضد زیردریایی
upper surface blowing
دمیدن جریان جهت پیشراننده اصلی روی سطح فوقانی بال
free water surface
سطح اب ازاد
magnetic surface charge
بار سطحی مغناطیسی
surface water gully
دهانه گندابرو
surface water gully
دهانه پاکین
surface active agents
مواد فعال در سطح
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com