English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
sustained load بار طویل المدت
Other Matches
sustained نگهداشتن
sustained حمایت کردن از
sustained پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustained تند
self sustained تحمیل شده بنفس
self sustained موردپشتیبانی نفس
self sustained تایید شده نفس
sustained متحمل شدن
sustained ثابت
sustained تقویت کردن
sustained تحمل کردن
sustained fire اتش پایدار یادائمی
sustained yield بازده مستمر
sustained yield بازده پیوسته
sustained rate سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
sustained rate نواخت مداوم
sustained speed سرعت دائمی
sustained fire اتش مداوم
sustained illumination روشنایی پایدار
sustained illumination روشنایی مداوم
sustained fire تیر مداوم
Unrelenting(sustained) efforts. تلاشهای پیگیرانه
sustained short circuit اتصال کوتاه دائمی
load فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
load کاری که باید انجام شود
load and go بار کنش و اجراء
load and go بارکنش و اجرا
load قرار دادن دیسک یا نوار در کامپیوتر تا اجرا شود
off load انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
over load اضافه بار
load بار
useful load بار مفید
to load off خالی کردن
to load off بار اندازی کردن
useful load فرفیت مفید
get a load of <idiom> دیدن چیزی
able to take a load <adj.> بار پذیر
load انتقال فایل یا برنامه از دیسک یا نوار به حافظه اصلی
load استفاده از بیش از یک کامپیوتر در شبکه حتی خارج از بار هر پردازنده
load بار گیری شدن
load پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
load عمل پرکردن تفنگ باگلوله
load سنگین کردن
load گرانبارکردن
load بار خارجی
load بارمهمات هواپیما
load بارگیری مهمات
load خشاب
load بارالکتریکی
load بار کردن
load گذاشتن
load فشار مسئولیت
load بارزدن
load تفنگ یا سلاحی را پرکردن
load فیلم
load بار داشتن
load نیرو
load ذخیره گذاری کردن
load خرج گذاری کردن
load کوله بار
load عملکردماشین یا دستگاه
load بار زدن
load محموله
load فشنگ
load فشنگ گذاری
load بارگیری کردن
load شارژ کردن
load بار کردن پر کردن
load بار فشار
load فرفیت
load فرفیت بارگیری
load بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
load برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
load برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
permanent load بار دائمی
no load condition حالت بی باری
travelling load بار متحرک
mission load بار مبنای عملیاتی
no load current جریان بی باری
pay load بارمفید
peak load بار پیک
no load loss تلف یا تلفات بی باری
pay load اجناس مقرون بصرفه برای حمل ونقل
pay load فرفیت ترابری
no load switching سوئیچینگ بی باری
on load speed سرعت بار
off centre load بار خارج از مرکز
peak load بار قلهای
peak load بحبوحه مصرف
peak load حداکثر بار
non reactive load بار خارجی ناخودالقا
non inductive load بار خارجی ناخودالقا
peak load بار خارجی بیشینه
peak load بار حداکثر
nominal load بار اسمی
nominal load بار خارجی اسمی
no load voltage ولتاژ بی باری
no load torque گشتاور پیچشی بی باری
no load speed سرعت بی باری
pay load فرفیت مفید وسیله نقلیه
load sharing شراکت در بارگذاری
load regulator رگولاتور بار تنظیم کننده بار
load regulator نافم بار
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
load point نقطه بار
load point شروع بخش ضبط کردن در نوار مغناطیسی
load of an ass خروار
load of an ass بار خر
load module واحدبارشو
load module یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
load module پیمانه بارشو
load manifest لیست بارها
load manifest فهرست بار
load lines علایم بارگیری
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
load resistance مقاومت بار
load reversal دوره بارگذاری متناوب
mission load اماد عملیاتی
maximum load بار گذاری حداکثر
maximum load بار حداکثر
lodestaror load ستاره راهنما راهنما
load variation تغییر بار
load variation نوسان بار
load time زمان بارکردن
load test ازمایش بار
load test ازمون بار گذاری
load test ازمایش با بار خارجی
load voltage ولتاژ بار
load tension ولتاژ بار
load switch کلید بار
load spreader بار پخش کن هواپیما
load spread انتشار نیرو
permissible load بار مجاز
proof load بار ازمایشی
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
unit load واحد بار
unbalanced load بار خارجی نامتوازن
ultimate load بار نهایی
ultimate load بار گسیختگی
type load نوع مهمات هواپیما
type load نوع بار مهمات
total load بار کل
torsional load بار پیچشی
to strain under a load درزحمت بودن بواسطه حمل یک بار
to relieve one of a load باراز دوش کسی برداشتن
testing load بار ازمون
testing load بار ازمایش
tension load بار کششی
untimate load بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
variable load بار متغیر
load-bearing دیوار باربر
Load the gun. تفنگ را پر از فشنگ کن
load platform سکویبار
working load بار کاربردی
work load مقدار کار در واحد زمان
work load حجم کار
work load مقدارکاری که یک کارگر در زمان معین انجام میدهد
work load فرفیت کار
work load کاربار
wind load بار باد
wind load سربار ناشی از اثرات باد
wheel load فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
wartime load بار جنگی ناو
wartime load بار مبنای ناو
tensile load بار کششی
tax load بار مالیات
scatter load بار کردن داده ترتیبی در محلهای مختلف
safe load بار مجاز
river load بار رود
reactive load بار خارجی القایی
radial load بار عرضی
pulsating load بار ضربهای
prescribed load بار مهمات مجاز
prescribed load بار مجاز
pre load بار اولیه
pre load پیش بار
pre load بار کردن مقدماتی
point load بار نقطهای
platform load بار کف دار
platform load بار سکودار
scatter load حافظه
working load بار مجاز
tail load بار دم
suspensed load بار اویخته
suspended load بار معلق
suspended load مواد غوطه ور
steady load بار دائم
static load بار استاتیک
standard load بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
standard load بار تنظیم شده
sling load بار اویزان از هواپیما
sling load بارمعلق
sling load بار خارجی هلی کوپتر
single load بار تک
shear load نیروی برشی
service load بار مفید
platform load بار اماده برای بارریزی هوایی
load line خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
full load فرفیت کامل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com