English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
symbol digit test ازمون نماد- رقم
Other Matches
digit span test ازمون فراخنای ارقام
symbol substitution test ازمون جانشین سازی نمادها
symbol arrangement test ازمون نمادارایی
kahn's test of symbol arrangement ازمون نماد ارایی کان
digit انگشت
digit رقم [ریاضی]
digit نشانه یا حرفی که بیان کننده عدد صحیحی است که کوچکتر از پایه عدد استفاده شده است
digit عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
digit محل ارقام در عدد
digit رقم
digit عدد
digit پیکر
digit محل
digit عدد [ریاضی]
decimal digit رقم دهدهی
check digit رقم مقابلهای
binary digit رقم دودوئی
binary digit رقم دودویی
binary digit ذره
unallowable digit ترکیب غیر قانونی بیتهای کلمه طبق قوانین از پیش تعیین شده
decimal digit ارقام دستگاه دهدهی
decimal digit رقم اعشاری
double-digit <adj.> دو رقمی
single-digit <adj.> تک رقمی
single-digit <adj.> یک رقمی
least significant digit مشابه 5781
digit punch منگنه رقمی
digit place محل رقم
octal digit رقم هشت هشتی
least significant digit کم اهمیت ترین رقم
least significant digit رقم با کمترین ارزش
sign digit رقم علامت نما
sign digit رقم علامت
significant digit رقم معنی دار
hexadecimal digit رقم شانزده شانزدهی
most significant digit با اهمیت ترین رقم
most significant digit با ارزش ترین رقم
most significant digit رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
gap digit رقم شکاف پر کن
low order digit رقم پایین رتبه
symbol رمز
symbol اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
symbol رمز اشاره شاخص
symbol اشاره
symbol علامت نمون
symbol علامت ترسیمی علامت فرمولی
symbol سمبل
symbol نشانه یا تصویری که معرف چیزی است
symbol نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی در نمودار
symbol لیست بر چسب ها و نام ها در کامپایلر یا اسجلر که مربوط به آدرس آنها در برنامه که ماشین است
symbol نشانه
symbol مظهر
symbol نشان
symbol علامت
symbol بصورت سمبل دراوردن
symbol نماد
symbol رمز اشاره
symbol رقم
nonterminal symbol نماد غیر پایانی
universal symbol نماد همگانی
variable symbol نماد متغییر
base symbol علایم قراردادی مبنا
status symbol نماد منزلت
authority symbol نماد قدرت
tracking symbol علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد
tracking symbol نماد پیگردی
status symbol نشانهی شان و اعتبار
mnemonic symbol نماد حفظی
composite symbol علامت ترکیبی
connector symbol علامت اتصال
phallic symbol نماد قضیب
logical symbol علامت منطقی
status symbol علامت مقام
decision symbol علامت تصمیم
symbol manipulation دستکاری نمادها
symbol stringe رشته نمادی
symbol table جدول نمادها
symbol table جدول علامت
symbol table جدول نمادها جدول نمادی
flowcharting symbol علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
flowchart symbol نماد نمودار گردشی
flowchapt symbol نماد روند نما
term symbol نشانه جمله طیفی
special symbol نماد خاص
special symbol نماد ویژه
logic symbol علامت منطقی
Symbol font نوع نوشتار Trve Type در ویندوز که حاوی تمام نشانه ها و حروف یونانی است
logic symbol نماد منطقی
processing symbol علامت پردازش
distinguished symbol نماد متمایز
punctuation symbol نماد نقطه گذاری
external symbol علامت خارجی
terminating symbol نماد پایان بخش
terminal symbol علامت پایانی
terminal symbol نماد پایانی
appropriation symbol کد بودجه
aiming symbol ی که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است
annotation symbol علامت حاشیه نویسی
appropriation symbol کد اعتبار
shorthand symbol مخفف
abstract symbol نماد بی مسما
accounting symbol علایم مشخصه حساب
input output symbol علامت ورودی- خروجی
token [symbol, abbreviation] مخفف
predefined process symbol نماد فرایند از پیش تعریف شده
It is not much of a reputation (status symbol) for one. اینهم برای آدم شهرت نشد
external symbol dictionary فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
predefined process symbol علامت فرایند از پیش تعریف شده
the Green Dot® [recycling symbol] علامت نقطه سبز [بازچرخی در محیط زیست]
test تست کردن ازمایش
test ازمودن کردن
test شهادت گواهی بازرسی کردن
test تست
test ازمایش کردن امتحان
test course مسافت ازمایش
test value نمره ازمون
test امتحان محک
test تست
test امتحان
self test خودازمایی
test ازمایش کردن
self test ازمایش خودکار
f test ازمون اف
test آزمایش
test معاینه کردن
test معیار
test محک
test عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
test آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
test اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
test امتحان کردن
test اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
z test ازمون " زی "
test بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
t test ازمون تی
to do a test امتحان کتبی نوشتن
u test ازمون یو
x o test ازمون ضربدر و دایره
test محیط ی برای آزمایش برنامه ها
test آزمون
test امتحان
test محک زدن
test اختیار
test قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
test داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
slump test ازمایش فرو نشستن
tensile test ازمایش کششی
tapping test ازمون ضربه زدن
smoke test بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
sorting test ازمون دسته بندی
spot test ازمایش فوری
substitution test ازمون جانشین سازی
subjective test ازمون غیرعینی
stripping test ازمایش زدودگی
stripping test ازمایش زدودن
static test ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
standardized test ازمون میزان شده
spiral test ازمون مارپیچ
spinning test تست ویژگیهای چرخش هواپیما
system test ازمون سیستم
szondi test ازمون زوندی
stilling test ازمون استیلینگ
test model نمونه ی ازمایش
reasoning test ازمون استدلال
ordering test ازمون رده بندی
oseretsky test ازمون اوزرتسکی
performance test ازمون عملکردی
performance test ازمون عملی
personality test ازمون شخصیت
occupational test ازمون شغلی
post test پس ازمون
power test ازمون قدرت
preliminary test ازمایش مقدماتی
oral test ازمون شفاهی
opposites test ازمون کلمات متضاد
one tailed test ازمون یک دامنه
mosaic test ازمون موزائیکها
test chart لوحه بینایی سنجی
myokinetic test ازمون جنبش عضلانی
non destructive test ازمایش بدون خرابی
nonlanguage test ازمون غیر کلامی
nonverbal test ازمون غیرکلامی
objective test ازمون عینی
omnibus test ازمون مختلط
one sided test ازمون یکسویه
proverbs test ازمون ضرب المثلها
puncture test ازمایش قدرت نارسانایی
put to test امتحان کردن
sampling test ازمون نمونهای
sedimentation test ازمایش تهنشینی
self administering test خودازما
service test ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
shear test ازمایش برشی
shearing test ازمون برشی
shop test ازمایش کارگاهی
put to test ازمودن
sign test ازمون علامتها
saliva test ازمایش بزاق دهان اسب
rorschach test ازمون رورشاخ
road test ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com