Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
sympathetic nervous system	دستگاه عصبی خود کار
sympathetic nervous system	دستگاه عصبی سمپاتیک
Other Matches
the nervous system	سلسله پیهای نباتی
nervous system	سلسله عصب
nervous system	دستگاه پی
nervous system	دستگاه عصبی
autonomic nervous system	دستگاه عصبی خود مختار
autonomic nervous system	دستگاه عصبی نباتی
parasympathetic nervous system	دستگاه عصبی پاراسمپاتیک
vegetative nervous system	دستگاه عصبی نباتی
visceral nervous system	دستگاه عصبی احشایی
peripheral nervous system	دستگاهعصبجانبی
conceptual nervous system	دستگاه عصبی فرضی
sympathetic <adj.>	خونگرم
sympathetic	همدرد
sympathetic	دلسوز
sympathetic	شفیق غمخوار
sympathetic	موافق
sympathetic detonation	انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
sympathetic nerve	عصب سمپاتیک
sympathetic ganglion	عقده سمپاتیک
sympathetic detonation	انفجار القایی
nervous	عصبی مربوط به اعصاب عصبانی
nervous	ناارام
nervous	عصبی
nervous	متشنج
nervous	دستپاچه
nervous breakdowns	فروباشی روانی
nervous nellie	ادم ترسو و بی اثر
nervous nellie	ادم محافظه کار و بی خاصیت
nervous prostration	سستی پی خستگی اعصاب
nervous breakdown	بحران روانی
nervous breakdown	فروباشی روانی
nervous systems	دستگاه عصبی
nervous systems	دستگاه پی
nervous systems	سلسله عصب
nervous wreck	بینهایتعصبانیونگران
nervous prostration	کسالت اعصاب
nervous Nellie <idiom>	شخص بزدل وترسو
nervous breakdown	درماندگی روانی [پزشکی]
nervous Nelly	آدم همیشه نگران و دلواپس
nervous breakdown	واماندگی روانی [پزشکی]
nervous prostration	ضعف اعصاب
nervous breakdowns	بحران روانی
nervous breakdown	ناتوانی روانی [پزشکی]
nervous wreck	آدم بی نهایت عصبانی و نگران
linear system [system of linear equations]	دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
cw system	سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
an system	سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
i.f.f. system	دستگاه تشخیص
c.g.s. system	دستگاه سگث
value system	نظام ارزشها
p system	سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
system	سامانه
system	نظام
system	سلسله
system	رشته دستگاه
system	طرز روش
system	نظم ترتیب
system	اصول وجود
system	اسلوب
system	جهاز
system	دستگاه
system	سلسله رشته
system	طریقه
system	مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system	سازمان
system	نظم منظومه
system	تشکیلات
system	نظام سیستم
system	روش اصول
system	ترتیب
system	منظومه
system	قاعده رویه
system	طرز اسلوب
system	مجموعه سازمان
system	سازگان
system	هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system	سیستم
the system of	the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
system	همستاد روش
system	همست
the system of	رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
irrigation system	شبکه ابیاری
System Monitor	امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
interphone system	سیستم تلفنی
system mangement	مدیریت سیستم
system maintenance	تامین و نگهداری سیستم
system overhead	مازاد سیستم
lymphatic system	دستگاه لنفاوی
system log	گزارش روزانه عملیات سیستم
microcomputer system	سیستم ریزکامپیوتری
modern system	نظام نوین
isolated system	سیستم منزوی
system of forces	دستگاه نیروها
magnet system	سیستم اهنربایی
london system	سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
system of units	دستگاه یکانها
system of units	سلسه احاد
system of units	دستگاه واحدها
system of ventilation	سیستم تهویه
modern system	نظام جدید
vantilating system	سیستم تهویه
system overhead	بالاسری سیتم
limbic system	دستگاه کناری
system log	شرح ماوقع سیستم
measuring system	سیستم سنجش
system generation	تولید سیستم
total system	سیستم کامل
mature system	سیستم کامل
system generator	مولد سیستم
system implementation	پیاده سازی سیستم
system interrupt	وقفه سیستم
system international	سیستم بین المللی
system indicator	طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
maroczy system	سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
management system	سیستم اداره
merit system	نظام شایستگی نگر
mixed system	نظام مختلط
magnetic system	سیستم مغناطیسی
system loader	بارکننده سیستم
system library	کتابخانه سیستم
makagonov system	سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
mnemonic system	نظام یادیار
mksa system	دستگاه مکثا
management system	سیستم مدیریت
miniature system	خرده نظام
system follow up	ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
system generation	ایجاد سیستم
market system	نظام بازار
system installation	نصب سیستم
giorgi system	دستگاه جورجی
system's design	طرح سیستم
system's design	ساختمان سیستم
system unit	محفظه سیستم
system time	ساعت سیستم
system time	زمان سیستم
system testing	ازمایش سیستم
system test	ازمون سیستم
system study	مطالعه سیستم
system standard	استانداردسیستم
system standard	معیار سیستم
household system	نظام خانوادگی
household system	نظام تولیدخانوادگی
system software	نرم افزار سیستم
system's design	مدل سیستم طرزساخت سیستم
tandem system	سیستم دو پشته
geniculostriate system	دستگاه مخطط زانویی
text system	سیستم متن
the vascular system	سلسله اوندهاومجراها
tetragonal system	دستگاه چهار گوشهای
teleran system	نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
telephone system	سیستم تلفن
tectopulvinar system	دستگاه بامی- پروانهای
heliocentric system	دستگاه خورشید مرکزی
tax system	نظام مالیاتی
freshwater system	سیستم لوله کشی اب شیرین
target system	سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
hexagonal system	دستگاه شش گوشهای
target system	سیستم هدفها
hydraulic system	سیستم هیدرولیک
system security	حفافت سیستم
information system	سیستم اطلاعات
system programming	برنامه نویسی سیستم
system programmer	برنامه نویس سیستم
inquiry system	سیستم پرسش- پاسخ
integrate system	سیستم مجتمع
system program	برنامه سیستم
interactive system	سیستم فعل و انفعالی
system priorities	تقدم های سیستم
intercommunication system	ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
intercommunication system	سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
system planning	طرح ریزی سیستم
information system	سیستم اطلاعاتی
geocentric system	دستگاه زمین مرکزی
system resource	وسیله سیستم
ignition system	سیستم احتراق موتور
illuminating system	سیستم روشنایی
system resource	منبع سیستم
incentive system	نظام تشویقی
indeterminate system	سیستمی که وضعیت منط قی
indeterminate system	آن قابل پیش بینی نیست
system resolution	تفکیک سیستم کار دستگاه
induction system	سیستم مکش
system reset	راه اندازی مجدد سیستم
system prompt	اعلان سیستم
system programs	برنامههای سیستم
system availability	دسترس پذیری سیستم
system analysis	تحلیل سیستم
power system	شبکه نیرو
power system	سیستم قدرت سیستم انرژی
synchronous system	سیستم همگام
practical system	دستگاه یکانهای عملی
price system	نظام قیمت
price system	نظام قیمتی
price system	نسبت و رابطه قیمتها با هم
ptolemaic system	هئیت بطلیموسی
quantized system	دستگاه کوانتایی
quota system	نظام سهمیه بندی
quota system	سیستم سهمیهای
system analysis	سیستم انالیز
polyphase system	دستگاه چندفاز

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com