Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (11 milliseconds)
English	Persian
system planning	طرح ریزی سیستم
Search result with all words
financial planning system	سیستم برنامه ریزی مالی
planning system	نظام برنامه ریزی
Other Matches
planning	طراحی
planning <adj.>	برنامه ریزی
planning	طرح ریزی
planning	سازماندهی نحوه انجام کاری
planning	طرحریزی طرح نقشه
overall planning	برنامه ریزی کلی
planning	زمینه سازی
planning	نقشه کشی
career planning	طرح ریزی تهیه تخصصهای نظامی
town planning	شهرسازی
planning model	الگوی برنامه ریزی
planning horizon	مدت برنامه ریزی
planning horizon	افق برنامه ریزی
planning guidance	راهنمای طرح ریزی راهنمای طرح ریزی فرمانده
planning factor	معیارهای طرح ریزی عوامل طرح ریزی
planning directive	دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی
planning cycle	دوره برنامه ریزی
planning comission	هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
planning staff	ستاد طرح ریزی کننده
family planning	تنظیم خانواده
adhoc planning	برنامه ریزی روزمره
product planning	برنامه ریزی محصولات
agricultural planning	برنامه ریزی کشاورزی
family planning	برنامه ریزی خانواده
planning permission	اجازه عمران و ابادی اراضی
production planning	برنامه ریزی تولید
social planning	برنامه ریزی اجتماعی
spatial planning	امایش سرزمین
population planning	برنامه ریزی جمعیت
regional planning	برنامه ریزی منطقهای
sectoral planning	برنامه ریزی بخشی
rural planning	برنامه ریزی روستائی
planning principles	اصول برنامه ریزی
planning organization	سازمان برنامه
project planning	نقشه کشی ساختمان
centralized planning	برنامه ریزی متمرکز
financial planning	برنامه ریزی مالی
comprehensive planning	برنامه ریزی جامع
corporate planning	برنامه ریزی شرکت
economic planning	برنامه ریزی اقتصادی
imperative planning	برنامه ریزی اجباری
manpower planning	برنامه ریزی نیروی انسانی
decentralized planning	برنامه ریزی غیر متمرکز
educational planning	برنامه ریزی اموزشی
development planning	برنامه ریزی توسعه
national planning	برنامه ریزی ملی
directive planning	برنامه ریزی هدایت شده
generalized planning	برنامه ریزی تعمیم یافته
optimal planning	برنامه ریزی مطلوب
optimal planning	برنامه ریزی بهینه
fire planning	طرح ریزی کردن اتش
consolidated planning	برنامه ریزی تلفیقی
career planning	طرح ریزی مشاغل
centeralized planning	برنامه ریزی متمرکز
fire planning	طرح ریزی اتش
central planning	برنامه ریزی مرکزی
state planning	برنامه ریزی دولتی
materials requirements planning	برنامه ریزی مواد مورد نیاز
inter sectoral planning	برنامه ریزی بین بخشی
short run planning	برنامه ریزی کوتاه مدت
family planning programs	برنامههای تنظیم خانواده
production planning and control	برنامه ریزی و کنترل تولید
production resource planning	برنامه ریزی منابع تولید
long run planning	برنامه ریزی بلند مدت
multi level planning	برنامه ریزی چند سطحی
central planning team	تیم طرح ریزی مرکزی
medium term planning	برنامه ریزی میان مدت
material requirements planning	برنامه ریزی نیازمندیهای کالا
basic planning guide	راهنمای اولیه طرح ریزی
military planning process	مراحل طرح ریزی نظامی
planning programming budgetting	system
planning programming budgetting	نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
linear system [system of linear equations]	دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
p system	سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
c.g.s. system	دستگاه سگث
system	سامانه
the system of	the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
the system of	رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
i.f.f. system	دستگاه تشخیص
cw system	سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
value system	نظام ارزشها
an system	سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
system	سازگان
system	هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system	نظم منظومه
system	نظام سیستم
system	مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system	طرز اسلوب
system	اصول وجود
system	تشکیلات
system	اسلوب
system	نظام
system	قاعده رویه
system	سلسله
system	سازمان
system	همست
system	طریقه
system	همستاد روش
system	سیستم
system	منظومه
system	نظم ترتیب
system	ترتیب
system	مجموعه سازمان
system	جهاز
system	دستگاه
system	سلسله رشته
system	طرز روش
system	رشته دستگاه
system	روش اصول
isolated system	سیستم منزوی
irrigation system	شبکه ابیاری
interphone system	سیستم تلفنی
system log	گزارش روزانه عملیات سیستم
interactive system	سیستم فعل و انفعالی
intercommunication system	سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
system log	شرح ماوقع سیستم
system library	کتابخانه سیستم
system interrupt	وقفه سیستم
intercommunication system	ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
system of units	دستگاه یکانها
system loader	بارکننده سیستم
system international	سیستم بین المللی
system installation	نصب سیستم
system indicator	طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
magnetic system	سیستم مغناطیسی
system engineer	مهندس سیستم
system dynamics	شناخت اثرعوامل تغییر دهنده نظام
makagonov system	سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
system dynamics	پویائی نظام
system disk	دیسک سیستم
management system	سیستم مدیریت
management system	سیستم اداره
system diagnostics	امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
market system	نظام بازار
maroczy system	سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
system engineering	مهندسی سیستم
magnet system	سیستم اهنربایی
system file	فایل سیستم
system implementation	پیاده سازی سیستم
system generator	مولد سیستم
system flowchart	نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
limbic system	دستگاه کناری
london system	سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
system generation	تولید سیستم
system generation	ایجاد سیستم
system follow up	ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
system floder	مخزن سیستم
multiprogramming system	سیستم عملکرد چند برنامهای
lymphatic system	دستگاه لنفاوی
system diagnostics	امکانات عیب شناسی سیستم
system's design	مدل سیستم طرزساخت سیستم
system standard	معیار سیستم
hexagonal system	دستگاه شش گوشهای
system software	نرم افزار سیستم
system security	حفافت سیستم
system resource	وسیله سیستم
system resource	منبع سیستم
system resolution	تفکیک سیستم کار دستگاه
system reset	راه اندازی مجدد سیستم
system prompt	اعلان سیستم
system programs	برنامههای سیستم
system standard	استانداردسیستم
heliocentric system	دستگاه خورشید مرکزی
freshwater system	سیستم لوله کشی اب شیرین
system's design	طرح سیستم
system's design	ساختمان سیستم
geniculostriate system	دستگاه مخطط زانویی
geocentric system	دستگاه زمین مرکزی
giorgi system	دستگاه جورجی
system unit	محفظه سیستم
system time	ساعت سیستم
system time	زمان سیستم
system testing	ازمایش سیستم
system test	ازمون سیستم
system study	مطالعه سیستم
system programming	برنامه نویسی سیستم
system programmer	برنامه نویس سیستم
system of ventilation	سیستم تهویه
induction system	سیستم مکش
system of units	دستگاه واحدها
system of units	سلسه احاد
tandem system	سیستم دو پشته
system of forces	دستگاه نیروها
information system	سیستم اطلاعاتی
information system	سیستم اطلاعات
System Monitor	امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
system mangement	مدیریت سیستم
system maintenance	تامین و نگهداری سیستم
inquiry system	سیستم پرسش- پاسخ
indeterminate system	آن قابل پیش بینی نیست
indeterminate system	سیستمی که وضعیت منط قی
system program	برنامه سیستم
household system	نظام خانوادگی
household system	نظام تولیدخانوادگی
system priorities	تقدم های سیستم
hydraulic system	سیستم هیدرولیک
system overhead	مازاد سیستم
system overhead	بالاسری سیتم
ignition system	سیستم احتراق موتور
illuminating system	سیستم روشنایی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com