English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 174 (8 milliseconds)
English Persian
systems approach رویکرد نظام نگر
Other Matches
approach approach conflict تعارض گرایشی- گرایشی
systems رشته دستگاه
systems سلسله
systems مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
systems منظومه
systems مجموعه سازمان
systems ترتیب
systems روش اصول
systems نظام سیستم
systems تشکیلات
systems طرز روش
systems هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
systems سازگان
systems اسلوب
systems اصول وجود
systems سازمان
systems سلسله رشته
systems نظم ترتیب
systems سیستم
systems همست
systems همستاد روش
systems طریقه
systems دستگاه
systems جهاز
systems طرز اسلوب
systems نظام
systems نظم منظومه
systems قاعده رویه
systems analyzer تحلیل گر سیستم
systems analysis تحلیل سیستم ها
systems console پیشانه سیستم ها
systems console میزفرمان سیستم ها
systems disk دیسک سیستم ها
systems engineer مهندس سیستم
systems flowchart روندنمای سیستم
systems house خانه سیستم ها
systems manual کتاب راهنمای سیستم
systems analysis 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
systems analysis برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند
systems analysis ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
bifurcated systems سیستمهای دو چنگاله
embedded systems سیستمهای تعبیه شده
framing systems سیستمهای قابدار
pos systems فروشگاههای زنجیرهای وسوپرمارکتها که اخیرا " ازسیستمهای POS استفاده می کنند
systems analyst تحلیلگر سیستم
systems analyst تحلیل گر سیستم
systems software نرم افزار سیستم
systems analysis نظام شناسی
systems analysis شخصی که بررسیهای سیستم را انجام میدهد
systems analysis سیستمی که نرم افزار سیستم می نویسد
systems progarmmer برنامه نویس سیستم ها
nervous systems دستگاه عصبی
systems library کتابخانه سیستم ها
Monetary systems. سیستم های پولی ( مالی )
systems programming برنامه نویسی سیستم
systems program برنامه سیستم
systems programmer برنامه نویس سیستم
systems analysis تحلیل سیستم
operating systems سیستم عامل
systems programer برنامه نویس سیستم
nervous systems سلسله عصب
nervous systems دستگاه پی
to approach something نزدیک شدن به چیزی
to approach something نزدیک آمدن به چیزی
to approach one another به هم نزدیک شدن [همچنین اصطلاح مجازی]
to approach somebody [something] به سمت کسی [چیزی] رفتن
to approach somebody [something] نزدیک آمدن به کسی [چیزی]
to approach somebody [something] نزدیک شدن به کسی [چیزی]
to approach به طرف کسی رفتن برای برخورد
to approach به طرف کسی رفتن
approach نزدیک امدن معبر
approach نزدیک شدن
approach معبر
approach ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approach فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach دورخیز
approach دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
approach حرکت به سمت جلو
approach رسیدن
approach پرواز هواپیما درست قبل ازفرود
approach شیوه
approach برداشت روش
approach برخورد
approach رویکرد
approach مشی
approach دیدگاه
approach مسیر فرود
approach نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
systems network architecture روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
systems network architecture معماری شبکه سیستم ها
systems application architecture معماری کاربردی سیستم ها
man machine systems نظامهای انسانی- ماشینی
public address systems دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
information processing systems نظامهای خبرپردازی
association in information systems انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
certified systems professionals CSP
association in information systems professionals
computerised ordering systems سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
approach line خط تقرب به باند
approach clearance اجازه تقرب
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
approach end ابتدای باند فرود
approach formation صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
approach gradient شیب گرایش
approach lane مسیر تقرب
approach march راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
approach lane مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
approach line خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
underpass approach سرازیری پیوند
approach clearance اجازه فرود
approach chart نقشه تقرب هواپیما
underpass approach نشیب پیوند
velocity of approach سرعت متوسط اب هنگام رسیدن به تاج سرریز یا سد
to approach [a topic] ذکر کردن [موضوعی]
angle of approach زاویه تقرب هواپیما
hump approach برآمدگیکناری
angle of approach زاویه فرود هواپیما
angle of approach زاویه تند
angle of approach زاویه حاده
approach channel کانال ورودی- نهر ورودی
approach chart نقشه مسیر فرود
approach parapets جان پناه دیوار
approach sequence ترتیب توالی تقرب هواپیماها
covered approach مسیر پوشیده
covered approach پیشروی پوشیده معابر مخفی
covered approach راه نفوذی پوشیده
approach route مسیر تقرب به باند
expenditure approach روش هزینه
expenditure approach روش مخارج
final approach مسیر نهایی فرود
final approach مسیرنهایی فرود هواپیما
approach ramp شیب ورودی
counter approach استحکامات متقابله
commodity approach بررسی بازار با مطالعه مسیرتولید تا مصرف
approach time زمان تقرب هواپیما
approach schedule برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
approach transition تبدیل ورودی
approach wall دیواره ورودی
avenues of approach معابر وصولی
avenues of approach راههای نفوذی مسیرهای تقرب
approach route مسیرفرود به باند
clinical approach روش بالینی
approach time زمان نزدیک شدن به باند
information approach روش کسب اطلاعات
initial approach مسیر تقرب اصلی
line of approach راه تقرب به دشمن
line of approach مسیر تقرب یا فرود
missed approach فرود ناقص
missed approach فرود اضطراری
approach ramp فرازای ورود
power approach تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
quantitative approach روش کمی
quantitative approach دیدگاه کمی
radio approach دستگاه تقرب رادیویی
radio approach دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
approach ramp فرازورودی
approach ramp سربالائی ورودی
line of approach راه وصول
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
initial approach تقرب اولیه هواپیما
intermediate approach مسیر تقرب فرعی
intrinsic approach رهیافت سرشتی
intrinsic approach رهیافت درونی
landing approach مسیر تقرب
small computer systems interface واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
approach avoidance conflict تعارض گرایشی- اجتنابی
income and expenditure approach مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
ground controled approach دستگاه فرود خودکار هواپیما
ground controled approach دستگاه تقرب خودکار
target approach point اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
automatic approach and landing روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
closest point of approach نزدیکترین نقطه گذر
a comparison of the tax systems in Italy and Spain مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com