Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (10 milliseconds)
English
Persian
tape drive
نوار ران
tape drive
نوارچرخان
tape drive
نوار گردان
tape drive
نوار چرخان نوار ران
tape drive
دستگاه نوارخوان
Search result with all words
magnetic tape drive
گرداننده نوار مغناطیسی
magnetic tape drive
نوارچرخان مغناطیسی
magnetic tape drive
نوارخوان مغناطیسی
streaming tape drive
دستگاهی که یک کارتریج نوارپیوسته را نگهداری کردن واساسا" به عنوان پشتیبان گردانندههای دیسک سخت بکار می رود
Other Matches
drive
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drive
مکانیزمی که نوار مغناطیسی را روی نوکهای درایو منتقل میکند
drive
وسیلهای که دیسک مغناطیسی را می چرخاند و محل نوک خواندن / نوشتن را کنترل میکند
drive
بخشی ازکامپیوتر که نوار یا دیسک را راه می اندازد
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
رانش سواری دوندگی
drive
فرمان
drive
جلو بردن
drive
راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
drive
باعث کار کردن یک نوار یا دیسک شدن
drive-in
درایواین
drive way
مسیر اتومبیل رانی
drive way
جاده خیابان
to take a drive
سواری کردن
self-drive
اتومبیلیبارانندهخودکار
to drive out
بیرون کردن
drive at
<idiom>
سعی درگفتن چیزی
to drive away
دورکردن
drive
محرکه گیربکس
drive
گرداننده
drive
رانندگی ارابه مسابقهای
drive!
برون!
[با ماشین]
drive
بردن
drive
راندن
d.c. drive
ماشین جریان دائم
to drive at
توجه داشتن به
drive
سوارشدن و کنترل اتومبیل
to drive at
قصد داشتن از
d.c. drive
محرکه جریان دائم
on drive
ضربه بسمت توپزن
off drive
ضربه به سمت راست
drive
عقب نشاندن بیرون کردن
drive
تحریک کردن
drive
سواری کردن کوبیدن
drive
گریز پا به توپ
drive
دنده
drive
فرار گل زن
drive
شفت
drive
ضربه از پایین
drive
راندن گرداندن گرداننده
drive
ضربه درایو
drive
ولت محرک
drive
سائق
drive
رانندگی کردن
to drive away
دفع کردن
tape
ماده بلند و باریک مسط ح
tape
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape
وسیلهای که داده را روی نوار مغناطیسی اجرا و ذخیره میکند
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
تایپت
tape
نوار پهن بالای تور
tape
نوار خط پایان
tape
نوار چسب
tape
نوار ضبط صوت
tape
بانوار بستن
tape
نوار
tape
نوار زدن ضبط کردن
tape
نوارچسب
tape
روی نوار ضبط کردن نواربرداری کردن
tape
نوار بستن
tape
تپت
This tape has just come out.
این نوار تازه درآمده
drive current
جریان تحریک
drive arousal
برانگیختگی سائق
drive a benefit
سود بردن
crank drive
گرداننده میل لنگ
differential drive
دیفرانسیل
to drive wild
دیوانه کردن
default drive
گرداننده پیش فرض
drive bay
فضایی درون پوشش کامپیوتر که درایو دیسک نصب شده است
drive belt
تسمه محرک
drive capstan
چرخ تسمه محرک
crawl drive
محرک وسیله نقلیه خزنده
current drive
گرداننده کنونی
drive mad
دیوانه کردن
drive fit
محل رانش
drive displacement
جابه جایی سائق
drive designator
پارامتر دیسک گردان
drive mechanism
مکانیزم رانش
drive channelling
راه گزینی سائق
drive mechanism
جعبه دنده
maternal drive
سائق مادری
hypertape drive
وسیله خواندن یا ثبت اطلاعات توسط کارتریجهای نوارمغناطیسی
hunger drive
سائق گرسنگی
hard drive
گرداننده سخت
group drive
محرکه گروهی
full drive
بسرعت هرچه تمامتر
full drive
باشتاب هرچه بیشتر
four gear drive
گیربکس چهار دنده
final drive
محرکه محور عقب
loop drive
ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
tandem drive
حرکت قطاری
motor drive
محرکه موتوری
physical drive
دیسک گردان فیزیکی
primary drive
سائق نخستین
rim drive
لبه گردانی
roller drive
مکانیزم چرخ دنده کاهنده یاافزاینده
secondary drive
سائق ثانوی
social drive
سائق اجتماعی
st0 drive
گرداننده 605ST
final drive
چرخ گرداننده نهایی شنی
final drive
گرداننده نهایی
exploratory drive
سائق کاوش
drive stimulus
محرک سائق
drive state
حالت سائقی
drive screw
پیچ سوزنی
drive screw
ژیگلور
drive screw
پیچ خودرو
drive reduction
کاهش سائق
drive pulse
تپش تحریک
drive number
شماره گرداننده
drive the green
با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
drive to maturity
حرکت بسوی بلوغ
electric drive
محرکه الکتریکی
lineshaft drive
محرکه انتقال
drive's seat
صندلی راننده
drive's cab
اطاق راننده
drive winding
سیم پیچ تحریک
drive volley
ضربههای پی درپی کوتاه ومستقیم
drive to maturity
جهش بسوی کمال چهارمین مرحله رشد در نظریه روستو
drive motor
موتور محرک
crank drive
محرک میل لنگ
drive someone up a wall
<idiom>
از کوره در رفتن ،عصبانی شدن
drive shaft
محور رانش
drive shaft
محور محرکه
drive shaft
میله محرک محور محرک
drive shaft
میل لنگ
drive wheel
چرخدنده
drive chain
زنجیرهراندن
disc drive
درایودیسک
chain drive
زنجیرهکششی
cassette drive
درایوکاست
cartridge drive
درایوفشنگی
belt drive
بدنهعقب
drive shafts
میل لنگ
disk drive
دیسک ران دیسک چرخان
drive shafts
میله محرک محور محرک
To drive someone up the wall.
کسی رابتنگ آوردن (تحت فشار مالی )
right-hand drive
اتومبیلهاییکهفرمانآنهادرسمتراستاست
To drive all with the same stick .
<proverb>
همه را با یک چوب راندن .
Could you drive more slowly, please?
ممکن است لطفا کمی آهسته تر برانید؟
to drive a car
رانندگی کردن خودرویی
disk drive
گرده ران
disk drive
گرده چرخان
disk drive
دیسکخوان
drive shafts
محور رانش
disk drive
گرداننده دیسک دیسک گردان
drive shafts
محور محرکه
four-wheel drive
محرک چهار چرخ
four wheel drive
محرک چهار چرخ
cover drive
ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
Bernoulli drive
سیستم بافرفیت ذخیره سازی بالا که ازکارتریج قابل تعویض MBاستفاده میکند
to drive mad
بدیوانگی انداختن
hard drive
دستگاه دیسک سخت
[رایانه شناسی]
carriage drive
خیابان پارک
to drive mad
دیوانه کردن
to drive into a corner
درتنگنا انداختن
to drive a wedding into
رخنه کردن در
to drive a wedding into
شکافتن
to drive a bus
اتوبوسی را راندن
area drive
شکار دواندن
visceral drive
سائق احشایی
winchester drive
دیسک گردان وینچستر
activity drive
سائق فعالیت
all wheel drive
محرک تمام چرخها
drive-ins
درایواین
publicity drive
فعالیت تبلیغاتی
punched tape
نوار پانچ
tape comparator
مقایسه کننده نوار
red tape
<idiom>
بیش ازحد فرمالیته
tape copy
پیام نوار شده
punched tape
نوار منگنه شده
tape copy
پیام ضبط شده روی نوارضبط
tape file
پرونده نواری
tape handler
unit tape magnetic
measuring tape
نوار مساحی
tape jam
گیر کردن نوار
tape code
کد نوار
tape cassette
کاست نوار
tape cable
کابل نواری
scratch tape
نوار چرکنویس
paper tape
نوار کاغذی
one time tape
نوار یک لبه
perforated tape
نوار کاغذی یا نوار بلند که داده به صورت پانج شده روی آن ذخیره میشود
tape cartridge
کارتریج نوار
seven track tape
نوار هفت شیاره
perforated tape
نوار سوراخ دار
mica tape
نوار میکا
recording tape
نوار ضبط
nine track tape
نوار نه شیاره
tape bound
با تنگنای نواری
tape label
برچسب نوار
tape verifier
باز بین نوار
masking tape
نوارچسب کاغذی
Scotch tape
نوار اسکاچ
Scotch tape
نوار طلق
ticker tape
نوار کاغذی
bridle tape
نوارافسارمانند
tape record
روی نوار ضبط صوت صدا راضبط کردن
tape counter
شمارشگرنوار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com