Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (6 milliseconds)
English
Persian
team tennis
بازیهای مختلف تنیس
Other Matches
tennis
تنیس
tennis shoe
کفش
tennis set
یک دور مسابقه تنیس
tennis grip
طرز گرفتن راکت تنیس
lawn tennis
بازی تنیس روی چمن
lawn tennis
تنیس روی چمن
tennis elbow
اسیب ارنج
tennis court
07/32 در59/01 متر
tennis court
زمین تنیس
squash tennis
بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
tennis shoe
تنیس کفش کتانی
court tennis
تنیس داخل سالن
table tennis
بازی پینگ پنگ
table tennis
تنیس روی میز
tennis ball
توپتنیس
tennis player
بازیکنتنیس
tennis racket
راکدتنیس
table tennis
پینگ پنگ
table tennis ball
گیرهقفلمیز
We mark out the tennis court.
زمین تنیس راعلامت گذاری کردیم
She is passionately fond of tennis .
شهوت تنیس باز ی کردن دارد
table tennis bat
راکدتنیسرویمیز
team up
تشریک مساعی
team up
توحید مساعی کردن
first team
تیم اصلی
team up
هم دست شدن
[در کار]
team
بصورت دسته یاتیم درامدن
team
دسته درست کردن
team
تیم
team
یک دستگاه
team
دست جفت
team
دسته
team
گروهه
team
گروهان تقویت شده
team
تیم گروهانی
team
گروه
team roping
مسابقه تیم 2 نفره گاوبازی جهت کمنداندازی و بستن گاودر حداقل وقت
team-mate
یار
team-mate
همگروه
team teaching
تدریس گروهی
boat team
تیم قایق اب خاکی
triple team
سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
team-mates
همگروه
team-mates
یار
prosecution team
تیم دادرسی
crisis team
گروه ضد بحران
work team
گروه کار
work team
دسته
team pursuit
مسابقه تعقیبی تیمی
team spirit
روحیهوفاداریمابینیکتیم
team shirt
لباستیم
team bench
نیمکتبازیکنان
team line up
به صف ایستادن تیم
specialty team
تیم ذخیره ها
pararescue team
تیم تجسس و نجات
factory team
تیم کارخانه اتومبیل سازی
company team
تیم مرکب
combat team
تیم رزمی
helicopter team
تیم سوار بر هلی کوپتر
double team
تیم دونفره
functional team
تیم عمل کننده
functional team
تیم اجرایی
four man team
تیم چهار نفره
embarkation team
تیم یا قسمت مخصوص کمک به سوار شدن یا بارگیری
programming team
تیم برنامه نویسی
special team
تیم ذخیره ها
combat team
گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
team game
بازی گروهی
team foul
خطای مهم
team area
محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
expansion team
تیم تازه وارد به لیگ
company team
تیم گروهانی
boat team
تیم سوارشونده در یک قایق در عملیات اب خاکی
combined arms team
تیم رستههای مرکب
control and assessment team
تیم کنترل و ارزیابی نتایج تک ش م ر
Both of us will make a good team.
ما دو تا تیم خوبی میسازیم.
combat control team
تیم کنترل رزمی
combined arms team
تیم مرکب
member of the national team
عضو تیم ملی
mobile training team
تیم اموزشی سیار
battalion landing team
تیم ساحلی گردان
battalion landing team
تیم پیاده شونده گردانی
army assault team
تیم هجومی نیروی زمینی
team handball court
مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
brigade landing team
تیم پیاده شونده تیپی
team handball court
زمین بازی هند بال
light fire team
تیم دو هلی کوپتره
light fire team
تیم اتش سبک
central planning team
تیم طرح ریزی مرکزی
heavy fire team
تیم اتشهای زمینی سنگین
chief programmer team
سرپرست یک تیم برنامه نویسی
The future of the team is shrouded in uncertainty.
آینده این تیم بلاتکلیف است.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com