Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (9 milliseconds)
English
Persian
technical staff
کارمندان یا اعضای فنی
Other Matches
technical
صناعت
technical
فن
technical
اصطلاحات وقواعد فنی
technical
فنی
technical
صنعتی
technical know how
دانش فنی
technical
مربوط به ماشین یا فرآیند خاص
technical
اصولی اجرایی
technical
متغیر
technical
دگرگون شونده
technical
تخصصی
technical
وسیله تکنیکی به کاربر برای شرح نحوه استفاده از نرم افزار یا سخت افزار یا علت عدم کارکردن آن
technical
اختصاصی
technical
کم اهمیت
technical standards
معیارهای فنی استانداردهای فنی
technical studies
بررسی فنی
technical support
پشتیبانی فنی
technical teaching
اموزش فنی
technical translator
مترجم فنی
technical university
دانشگاه فنی
technical writer
نویسنده فنی
technical personnel
کادر فنی
technical services
خدمات فنی
technical manual
دستور فنی
technical progress
پیشرفت فنی
technical language
زبان تخصصی
technical report
گزارش فنی
technical school
اموزشگاه فنی
technical manual
ائین نامه فنی
technical language
زبان فنی
technical school
مدرسه فنی
technical school
هنرستان دبیرستان فنی
technical observer
بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
technical characteristics
خصوصیات فنی یک دستگاه یاوسیله
technical development
توسعه فنی
technical data
عوامل فنی
technical data
اطلاعات فنی
technical coefficients
ضرائب فنی
technical bureau
دفتر فنی
technical bulletin
نشریه فنی
technical bulletin
بولتن فنی
technical assistance
کمکهای فنی
technical assistance
کمک فنی
technical education
اموزش فنی
technical equipment
تجهیزات فنی
technical knockout
ناک اوت فنی
technical grade
خلوص صنعتی
technical foul
خطای شروع بازی واترپولو پیش ازاعلام داور
technical foul
به تاخیرانداختن بازی واترپولو
technical foul
حفظ توپ واترپولوزیر اب
technical foul
بازی با توپ واترپولو در حال ایستادن کف استخر
technical foul
خطای فنی
technical escort
پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
technical escort
اسکورت فنی
technical infringement
خطاهای فنی
technical producer
محصولاتتخصصی
technical analysis
تجزیه و تحلیل تکنیکی
technical specifications
مشخصات فنی
technical colleges
دانشکده فنی
technical colleges
مدرسه عالی فنی
technical terms
شرایطدگرگونی
technical college
دانشکده فنی
technical college
مدرسه عالی فنی
technical produce
نولیداتتخصصی
technical inspection
معاینه فنی
[خودرو]
technical analysis
آنالیز کردن
technical identification band
نوارمشخصههایتکنیکی
project technical report
گزارش فنی پروژه
senior technical college
دانشگاه فناوری
project technical report
گزارش فنی طرح
technical equipment compartment
قسمتوسایلتخصصی
contract technical instructor
مربی فنی پیمانی
technical sales and distribution
فروش فناوری و پخش
technical producer monitor
صفحهنمایشگرمحصولاتفنی
staff
قسمت ستاد
staff
کارمندان
staff
اعضاء هیئت
staff
افسران صاحب منصبان
staff
پرسنل
staff
کارمندان کارکنان
staff
چوب پرچم ستاد ارتش
staff
تیر
staff
چوب بلند
staff
پرسنل ستاد ستادی
staff
مربوط به ستاد سمبه پاک کننده توپ
staff
مخلوط سیمان و گچ
staff
کارکنان
staff
1- ستاد 2- کارکنان
staff
با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staff section
بخش ستادی
supervisory staff
کارمندان مباشر
supervisory staff
مباشرین
surveyor's staff
ژالون نقشه برداری
staff supervision
نظارت ستادی
staff officer
افسر ستاد
staff study
بررسی ستادی
staff section
قطعات سمبه
staff section
قسمت ستادی دسته سمبه
staff sergeant
گروهبان دوم
redeploy
[staff]
تغییر دادن
tip staff
عصای سر فلزی
the staff of old age
عصای پیری
ground staff
افرادنگهداریکنندهیکزمینورزشی
staff nurse
سرپرستار
hotel staff
کارکنان هتل
redeploy
[staff]
عوض کردن
leveling staff
میر
redeploy
[staff]
تبدیل کردن
redeploy
[staff]
برگرداندن
Chief of Staff
رئیس ستاد
treble staff
موسیقی
general staff
ستاد ارتش
general staff
ستاد کل
general staff
ستاد عمومی
general staff
ستادفرماندهی
conducting staff
ستاد هادی
half staff
نیم افراشته
hand staff
چوبدستی
integrated staff
ستاد توام
integrated staff
ستاد یکپارچه ستاد التقاطی
jack staff
میله پرچم سینه
jacob's staff
چوبی که نوک اهنی داردودرزمین پیمایی بکارمیرود
jacob's staff
مسافت سنج
joint staff
ستاد مشترک
gangway staff
نگهبان پله
ensign staff
میله پرچم پاشنه
editorial staff
هیئت مدیره یانویسنده
Chiefs of Staff
رئیس ستاد
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
army staff
ستاد نیروی زمینی
army staff
ستادارتش
army staff
ستاد نظامی
brigade staff
ستاد تیپ
combined staff
ستاد مرکب
combined staff
ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
conducting staff
ستاد هدایت کننده
directing staff
ستاد هادی
directing staff
ستاد هدایت کننده
leveling staff
ژالون نقشه برداری
levelling staff
میر
quarter staff
نیزه چوبی
rammer staff
دسته سمبه
rammer staff
چوب سمبه
special staff
ستاد تخصصی
special staff
ستاداختصاصی
staff college
دانشگاه جنگ
staff coordination
هماهنگی ستادی
staff gauge
اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
staff estimate
براورد ستادی
staff duty
کار ستادی
staff duty
وفیفه ستادی
staff gauge
اشل دستی
hand staff
دسته خرمن کوب
planning staff
ستاد طرح ریزی کننده
personal staff
ستاد خصوصی فرمانده
levelling staff
شاخص تراز
staff of life
مایه حیات
staff of life
نان یا چیزی شبیه ان
staff manager
رئیس کارگزینی
staff levelling
میر ترازیابی
staff duty
ماموریت ستادی
member of staff
کارمند
operating staff
کارمندان عملیاتی
operating staff
متصدیان
pack staff
بغچه نگه دار
pack staff
بارنگهدار
paraprofessional staff
کارکنان غیر تخصصی
personal staff
ستاد شخصی
army general staff
ستاد عمومی ارتش
assistant chief of staff, g
رکن یکم اداره یکم
assistant chief of staff, g
معاونت پرسنلی
assistant chief of staff
معاون رئیس ستاد
assistant chief of staff
معاونت
army general staff
ستادنیروی زمینی
vice chief of staff
جانشین رئیس ستاد
vice chief of staff
دستیاررئیس ستاد
water staff gauge
اشل اندازه گیری عمق اب
general staff college
دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
supreme commander's staff
ستاد کل ارتش
supreme commander's staff
ستاد عالی ارتش
deaputy chief of staff
رئیس رکن از رده سپاه به بالا
marked levelling staff
میر ترازگیری
joint chief of staff
رئیس ستاد مشترک
joint chief of staff
رئیس ستاد ارتش
marked levelling staff
میر مدرج
command and general staff college
دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
assistant chief of staff,g (intelligenc
معاونت اطلاعات
assistant chief of staff, g (operations
رکن سوم اداره سوم
assistant chief of staff, g (operations
معاونت عملیات
assistant chief of staff,g (intelligenc
رکن دوم اداره دوم
command and general staff college
دافوس
assistant chief of staff,g(civil affair
معاونت امور غیرنظامیان رکن پنجم اداره پنجم
The singer and his staff commandeered the entire backstage area.
خواننده و کارکنانش تمام پشت صحنه را برای خود اشغال کرده بودند.
The editorial staff drew unflattering comparisons between the mayor and a dictator.
هیات تحریریه مقایسه برخورنده ای بین این شهردار و دیکتاتوری کرد.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com