English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
that bridge has openings ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
Other Matches
openings سوراخ
openings چشمه
openings جای خالی سوراخ
openings سراغاز
openings افتتاح گشایش
openings شکافتن دفاع
openings گشایش
openings شروع
openings دهانه
drain openings درز زهکشی
flank openings گشایشهای جناحی شطرنج
bridge استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridge پل
bridge دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridge سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge برامدگی بینی
bridge جسر
bridge بازی ورق
bridge پل ساختن
bridge اتصال دادن
bridge پل فرماندهی کشتی
bridge وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridge سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridge پل زدن
bridge compassplatform : syn
bridge پل فرماندهی
movable bridge پل بازشو
pontoon bridge پل موقت
pontoon bridge پل شناور قایقی
oxygen bridge پل اکسیژنی
operating bridge پل کارگاهی
operating bridge پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
natural bridge پل طبیعی
navigating bridge پل ناوبری
railroad bridge پل راه اهن
signal bridge پل مخابره ناو
salt bridge پل نمک
road bridge پل خیابان
road bridge راه پل
road bridge پل راه
rise of a bridge خیز طاق پل
ribbon bridge پل کرکرهای
ribbon bridge پل تاشونده
railway bridge پل راه اهن
movable bridge پلی که میشودجابجا نمود
movable bridge پل متحرک
measuring bridge پل اندازه گیری
irish bridge پل ایرلندی
irish bridge ابنمای مغروق
irish bridge پل مغروق
irish bridge اب نما
inductance bridge پل اندوکتیویته
impedance bridge پل اندازه گیری مقاومت
impedance bridge پل امپدانس
highway bridge راپل
lattice bridge پل نردهای
lattice bridge پل شبکهای
lever bridge پل باز شو
maxwell m l bridge پل ماکسول
maxwell bridge پل اندازه گیری ماکسول
magnetic bridge پل رلوکتانس
magnetic bridge پل مغناطیسی
loading bridge پل بارگیری
lifting bridge پل بالارو
lever bridge پل بالا رو
heydweiler bridge پل هایدویلر
cross that bridge when you come to it <idiom> [به حل یک مشکل زمانی اقدام کن که لازم باشه و نه قبلش]
portal bridge پلدروازهای
lift bridge پلبالارو
compass bridge قطبنمایعرشهکشتی
bridge of nose برآمدگیبینی
bridge assembly برآمدگیسیمها
beam bridge پلمیلهای
bass bridge پایهباس
wien bridge پل وین
through arch bridge پلکمانسراسری
transporter bridge پلانتقال
treble bridge پلصدایزیر
lattic-bridge تیر حمال مشبک
lattic-bridge پل نرده ای
bridge finance وام موقتی [تا دریافت وام اصلی ]
bridge loan وام موقتی [تا دریافت وام اصلی ]
water under the bridge <idiom> همه چیز عوض شده
cross a bridge before one comes to it <idiom> درمورد مشکلی قبل از حادثه فکرکردن
wheatstone bridge مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
weigh bridge قپان تخت قنطار کش
weatstone bridge پل ویتستن
swing bridge پل نوسان دار
swing bridge پل گردان
stick bridge پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
spar bridge پل ساخته شده ازگرده چوب
spar bridge پل الواری
slab bridge پل تاوه
slab bridge پل دالو
skew bridge پل کج
the instability of a bridge نا استواری پل
the pier of a bridge پایه پل
truss bridge پل اسکلت فلزی
truss bridge پل خرپایی
truss bridge پل با تیر مشبک
truss bridge پل دارای اسکلت اهنی
trestle bridge پل پایه خرپایی
treadway bridge پل دوخطه
treadway bridge پل عبور موقتی پیاده
the span of a bridge چشمه یا دهانه پل
signal bridge پل مخابرات ناو
handling bridge پل بار
chain bridge پل زنجیری
bridge shoe پاشنه
bridge shoe پاشنه پل
bridge seat پاشنه پل
bridge seat تکیه گاه
bridge rectifier یکسوکننده بریج
bridge rectifier یکسو کننده پلوار
bridge plate پل بین سکوی بارگیری وخودرو
bridge pier پایه پل
bridge escape فرار از پل
bridge shoe زیره پل
canal bridge پل کانال
canal bridge پل کیالی
capacitance bridge نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
cantilever bridge پل کنسول
cantilever bridge پل طرهای
cantilever bridge پل بازودار
cantilever bridge پایه پل
cantilever bridge ستون پل
cantilever bridge پل قپانی
cantilever bridge پل معلق
bascule bridge پل قپانی
bridge deck بدنه پل
bridge circuit مدار پلوار
bailey bridge پل متحرک وموقتی
asses bridge قضیه حماریه
arched bridge پل قوسی
arched bridge پل کمانهای
suspension bridge پل اویزان
bascule bridge پل متحرک
bascule bridge پل باسکولی
bridge carriageway شوسه پل
bridge building پل سازی
bridge head سر پل ساحلی
bridge head سر پل
bascule bridge پل اهرمی
bascule bridge پل متحرک باسکولی
bascule bridge پل بازشونده
bascule bridge پل بازشو
suspension bridge پل معلق
chain bridge پل معلق
clapper bridge پل سنگی
fixed bridge پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
flying bridge پل هوایی
flag bridge پل تیمساران
girder bridge پل تیر حمالی
pedestrian bridge پل پیاده رو
flag bridge پل پرچم
foot bridge پل پیاده رو
float bridge پل شناور
floating bridge پل شناور
flumed bridge پل تنگ کننده معبر اب
flying bridge پل موقتی
gap bridge گلویی ماشین تراش
flying bridge پل شناور
conductivity bridge پل برق رسانایی
decade bridge پل دهگانه
deck of a bridge صفحه پل
deck of a bridge کف پل
girder bridge پل پوتری
draw bridge پل کششی
fixed bridge پل ثابت
arch bridge پلقوسدار
girder bridge پل چند تکه قابل نصب رویهم
girder bridge پل بیلی متوسط
enclosed bridge پل فرماندهی سر پوشیده
floating bridge پل متحرک موقتی
material handling bridge پل باربری
jack knife bridge پل متحرک تاشو
container-loading bridge پلورودبستههابهکشتی
deck arch bridge پلمنحنی
half-through arch bridge پلازوسطکمانی
slide wire bridge پل ویتستن لغزان
frequency measuring bridge پل اندازه گیری فرکانس
The flood swepot away the bridge. سیل پل رابرد
highfrequency measuring bridge پل اندازه گیری فرکانس بالا
lattice suspension bridge پل اویزشی مشبک
lattice suspension bridge پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
material handling bridge پل بارگیری
maxwell wien bridge پل اندازه گیری ماکسول-وین
dry gap bridge پل ابرویی
bridge spot weld جوشکاری نقطهای
cable suspension bridge پل معلق با سیم تابیده
cable suspension bridge پلی که از رشتههای سیمی بهم تابیده درست شده باشد
multi span bridge پل چند دهانه
dry gap bridge پل مخصوص اب بریدگی
dry gap bridge پل خشکی
center swing bridge پل میانگرد
three phase bridge connection اتصال پل سه فازه
three phase bridge tape circuit rectifying
village road bridge پل روستائی
floating pontoon bridge پل پونتون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com