English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
the deep of night دل شب
Other Matches
It is not deep enough. باندازه کافی گود نیست
deep-six <idiom> دورانداختن
deep <adj.> پیچیده
deep گود
deep ژرف
deep عمیق
deep ژرفنا
deep نقطه میانی سر پیچ
deep نزدیک به هدف
deep <adj.> بغرنج
deep <adj.> دشوار
deep well چاه عمیق
the deep عمق
the deep لجه
how deep is that well? گودی ان چقدر است
to d.deep in to فر رفتن در
the deep دریا
in deep <idiom> فرو رفتن ،غرق شدن
to go deep in to تعمق کردن در
to go deep in to فرورفتن در
his almost night تقریباشب است
the night before last پریشب
last night دیشب
he went by night شبانه رفت
his almost night نزدیک شب است
last night شب گذشته
first night شب اول
d. and night شب و روز
d. and night شبانه روز
night تاریکی
To take a night off . یک شب از کار مرخصی گرفتن
first night شب افتتاح
first night گشایش شب
at night شب هنگام
night غروب
at night در شب
to night امشب
all night همه شب
all night در تمام شب
night شب
night شب هنگام برنامه شبانه
deep freeze بستناکگر
deep freeze فریزر
deep freeze به بعد موکول کردن
deep freeze انبار کردن
deep freeze بستناک کردن
deep freeze به سرعت منجمدکردن
deep freeze تعلیق
deep freezes فریزر
deep freezes بستناکگر
deep freezes انبار کردن
deep freezer فریزر صندوقی [غذا و آشپزخانه]
in deep water(s درسختی
in deep water(s در تقلا
deep freeze فریزر صندوقی [غذا و آشپزخانه]
deep-freezer فریزر صندوقی [غذا و آشپزخانه]
lip deep زبانی
lip deep غیر صمیمانه
keep deep in mud تازانو توی گل
deep freezes بستناک کردن
deep freezes به سرعت منجمدکردن
To take a deep breath . نفس عمیق کشیدن
deep freezer فریزر [غذا و آشپزخانه]
deep water <idiom> مشکل سخت
go off the deep end <idiom> احساساتی شدن
skin-deep <idiom> سطحی
deep discharge تخلیه الکتریکی عمیق [مهندسی برق یا الکترونیک]
deep sleep خواب عمیق [روانشناسی]
deep sleep مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی]
deep green رنگ سبز تند و تیره
deep motif نگاره گوزن و غزال [که در فرش های حیوان دار و باغی ایران، هند و چین بکار می روند.]
deep-freezer فریزر [غذا و آشپزخانه]
deep freezes به بعد موکول کردن
deep freezes تعلیق
deep-sea ژرف دریا
deep-set گود
deep-set فرو رفته
deep-set محکم
deep-set برجا
deep-set استوار
deep-set ژرف بنیاد
deep fryer سوراخکنپرعمیق
deep-fried با روغنزیادسرخشده
deep-freeze فریزر [غذا و آشپزخانه]
deep targets هدفهای باعمق زیاد هدفهای دوردست
deep fetched از ته سینه کشیده شده
deep charge خرج گود
deep beam تیر تیغه
deep investigation استقصاء
deep seated عمقی
deep jeep خودرو زیرابی
deep jeep جیپ زیرابی
deep mouthed دارای صدای درشت و کلفت
deep laid امیخته به زیرکی یا حیله نهانی
deep laid موذیانه
deep-rooted دیرینه
deep-rooted ریشه کرده
deep minefield میدان مین عمیق زیرابی
skin deep فاهری
deep in debt تا گردن زیر بدهی
deep charge خرج عمیق دریایی
deep cold سرمای ژرف
deep dyed غرق
deep dyed گناه
deep dyed زیاد رنگ خورده
deep drawn از ته دل کشیده
deep fetched از ته دل کشیده شده
deep fording عبور از عمق زیاد اب
deep fording عبوراز پایاب عمیق
deep drawing کشش عمیق
deep fording عبور از اب عمیق
deep draw ساختن اجسام مقعر از ورقه فلزی
deep cycling روشی برای نگهداری باطریهای نیکل- کادمیم
deep foundation پی گود
deep foundation پی سازی در عمق
skin deep فقط تا روی پوست رویی
skin deep سطحی
deep seated مستقر
deep submergence زیردریایی نجات
deep submergence زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
deep mourning عزاداری سنگین
deep read بسیار خوانده
deep-seated گود
deep sensibility احساسهای عمقی
deep read با اطلاع
deep rooted ریشه کرده
deep rooted دیرینه
deep rooted عمیق
deep targets هدفهای عمیق
knee deep تازانو
knee deep زانو رس
knee-deep تازانو
deep seated دیرینه
deep mouthed گنده صدا
deep space فضای خارج از منضومه شمسی
deep space فضای سه بعدی
deep mouthed گنده اواز
deep stall وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
knee-deep زانو رس
deep tank مخازن اب و سوخت زیر ناو مخازن پایین ناو
deep percolation نفوذ عمیق
deep structure ژرف ساخت
bonfire night شبپنجمنوامبرکهدرآنجشنوآتشبازیبرپامیکنند
one-night stands تک برنامه
one-night stands نمایش یک شبه
one-night stand رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
one-night stand تک برنامه
one-night stands رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
one-night stands برنامهی یک باره
one-night stand برنامهی یک باره
night line ریسمان ماهی گیری شبانه
one-night stand نمایش یک شبه
the night is yet young تازه سرشب است
the third watch of the night پاس سوم شب
we made a night of it چه شب خوشی گذراندیم چه شبی کردیم
what a night we made of it چه شبی کردیم چه شبی گذراندیم
night tide جزرو مدشبانه
fly-by-night شب گریز
night porter پذیرششبهتل
night shift شیفتشب شبکار
night owls ادم شب زنده دار
night waking شب زنده داری
Good night شامگاهان نیکو
night school اموزشگاه شبانه
night schools اموزشگاه شبانه
before mid night قبل از نیمه شب
I was up all night in my bed. من تمام شب را در تخت خوابم بیدار بودم.
night owl ادم شب زنده دار
fly-by-night ادم شبرو
night migrant شب کوچنده [پرنده شناسی]
accommodation for the night خوابگاه برای یک شب
night time هنگام شب
night-time هنگام شب
night watchman توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchman توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchmen توپزن پایان مسابقه کریکت
night attack شبیخون
night assault شبیخون
On Sunday night. شب یکشنبه
He vanished into the night. در سیاهی شب نا پدید گشت
Good night. شب بخیر
I had a dream last night. دیشب خواب دیدم
stag night مهمانیمردانهکهفردایروزعروسیبرگزارمیشود
opening night شباولیناجراییکقطعههنری
night and day شب و روز
Can you stay over night? می توانی شب را با ما (نزد ما ) بمانی ؟
Where do you want to go this time of night ? این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
night and day شبانه روز
What is the price per night? قیمت برای یک شب چقدر است؟
fly-by-night <idiom> نامطمئن (کار،شفل)
day and night <idiom> شب وروز پشت سرهم
Could you put us up for the night ? ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
I went hungry last night . دیشب گرسنه ماندم
night moans نالههای شب تا صبح
night hag فرنجک
night hag کابوس
night hag بختک
night gown خواب جامه
night gown جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
night glass دوربین شب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com