Dictiornary-Farsi | the public are hereby notified | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
the public are hereby notified	بدین وسیله عموم را اگهی میدهید


Other Matches

notified	اگاهی دادن
notified	اطلاع دادن
notified	اعلام کردن اخطار کردن
notified	اگاه ساختن
notified	مطلع کردن
notified	اخطار کردن به
We wI'll be notified(informed)of the results today.	امروز جواب کار معلوم می شود
public	آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
the public	عامه
in public	علنی
in public	علنا"
public d.	زمین خالصه
the public	عموم مردم
public	همگان
public a	وکیل عمومی
public	سرویس ارسال داده برای عموم . مثل سیستم تلفن اصلی در یک کشور
public	عمومی
public	عامه
public	همگانی
public	مردم
public	عامه اشکار
public	همگانی ملی
public	عموم
public	اجتماعی
public	ملی
public	ملت
public	متن یا برنامهای که حق کپی ندارد و توسط هر کسی قابل کپی کردن است
public	رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
public	روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
public order	نظم عمومی
public servant	مستخدم عمومی
public servant	کارمنددولت
public morals	اخلاق حسنه
public policy	سیاست عمومی
public monopoly	انحصار دولتی
public network	شبکه عمومی
public mischief	جرمی که مضر به حال جامعه باشد
public mischief	جرم علیه جامعه
public meeting	اجتماع
public ownership	مالکیت عمومی
public road	شارع عام
public sale	حراج
public property	مال عمومی
public sale	مزایده
public servant	مستخدم دولت
public servant	خادم ملت
public place	مکان عمومی
public place	محل عمومی
public ownership	مالکیت دولتی
public life	زندگی سیاسی
public life	زندگی در سیاست
public library	کتابخانه عمومی
public information	اطلاعات مورد نیاز عامه مردم وافکار عمومی
public image	تاثیر علامت تجارتی روی ذهن مردم
public image	تصور عمومی
public health	بهداشت همگانی
public goods	کالاهای عمومی
public good	کالایی که تولید ان به نفع جامعه باشد
public finance	مالیه عمومی
public facilities	تسهیلات عمومی
public expenditures	مخارج عمومی
public enterprises	موسسات عمومی
public endowment	وقف عام
public institutions	موسسات عمومی
public institutions	نهادهای دولتی
public law	حقوق بین المللی عمومی
public law	حقوق عمومی
public information	اطلاعات عمومی
public interests	مصالح عامه
public interest	منافع عامه
public interest	نفع عمومی
public interest	منافع عمومی
public instractions	معارف
public instractions	تعلیمات همگانی
public employees	کارمندان بخش عمومی کارمندان دولت
public holiday	تعطیلیعمومیورسمی
public enterprise	مدیریتومالکیتعمومی
public bar	اتاقیدرمشروبقروشیبامبلمانساده
general public	عامهمردم
public garden	باغچهعمودی
to make public	افشا کردن
to make public	فاش کردن
to make public	اشکار یا علنی کردن
the public voice	عمومی
the public purse	خزانه ملی
the american public	مردم امریکا
public notice	آگهی به مردم
public baths	استخر عمومی
public domain	مالکیت دولتی
public ownership	مالکیت دولتی
public domain	خالصه دولتی
public ownership	خالصه دولتی
public domain	ملک خالصه
public ownership	ملک خالصه
quasi public	نیمه عمومی
quasi public	نیمه دولتی
public warehouse	انبار عمومی
public spirited	دارای روحیه اجتماعی
public spirit	خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
public ship	کشتی حمل و نقل و مسافربر دولتی
public ship	ناو دولتی
public session	جلسه علنی
public services	بریات عمومیه
public services	خدمات عمومی
public service	استخدام دولتی
the public voice	ارا
public spiritedly	ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
public spiritedness	خیر خواهی مردم
public utility	عام المنفعه
public utility	کار عام المنفعه
public utilities	برق و ...
public utilities	خدمات عمومی مانند اب
public utilities	تسهیلات عمومی
public trial	دادرسی علنی
public treasury	بیت المال
public traffic	رفت و امد همگانی
public submission	مناقصه رسمی
public spiritedness	میهن پرستی
public spiritedness	خیرخواهی عموم
public service	خدمت بجامعه
notary public	دفتر ثبت
in the public view	در ملاء عام
public welfare	رفاه عمومی
for the public good	برای خیر عموم
endowments to the public	اوقاف عامه
public house	کاروانسرا
public prosector	مدعی العموم
public prosector	دادستان
public house	مهمانخانه
public house	میخانه
in the sight of the public	در انظار عمومی
in the sight of the public	در ملاء عام
public prosecutors	مدعی العموم
notary public	صاحب محضر
notary public	دفتر اسناد رسمی
public prosecutor	دادستان
notify the public	به اطلاع عموم رساندن
public prosecutor	مدعی العموم
public prosecutors	دادستان
public houses	کاروانسرا
public works	کارهای ساختمانی همگانی
public works	فواید عامه
public houses	میخانه
public schools	مدارس عمومی
public nuisances	unisance
public nuisance	مزاحمت عمومی
public nuisance	unisance
public schools	مدارس دولتی
public sector	بخش عمومی
public houses	مهمانخانه
public nuisances	مزاحمت عمومی
public opinion	افکار عمومی
public works	امورعام المنفعه
public works	تاسیسات عام المنفعه
public school	دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
public relations	روابط عمومی
public sector	بخش دولتی
notary public	سردفتر اسناد رسمی
public benefits	منافع عمومی
public building	بنای همگانی
public broadcasting	پخش برنامه عمومی
public borrowing	استقراض عمومی
public defender	وکیل تسخیری
public amnsement	نمایشگاه عمومی
public affairs	روابط عمومی
public domain	خالصه دولتی
public-spirited	خیرخواه مردم
public cost	هزینه عمومی
public debt	قرضه عمومی
public debt	بدهی دولت
public convenience	توالتعمومی
public domain	خالصه
public domain	زمین خالصه
public domain	خط مشی عمومی
public domain	ملک خالصه
public disclosure	تشهیر
public deposits	سپردههای عمومی
public decency	عفت عمومی
public-spirited	میهن پرست
public corporation	شرکت سهامی عام
open to the public	علنی
public meeting	تجمع
open to the public	برملا
open to the public	اشکار در نزد همه
of public utility	عام المنفعه
public servants	مامورین دولتی
pf public utility	سودمند برای همه
pf public utility	عام المنفعه
public assistance	کمکهای دولتی
public companies	شرکت سهامی عام
public company	شرکت سهامی عام
open to the public	واضح درنظر عموم
Director of Public Prosecutions	مسئولپیگردپلیس
traffic on public roads	رفت و آمد [مثال در جاده یا خیابان]
public domain software	نرم افزار همگانی
the public [popular] odium	تنفر مردم عمومی
traffic on public roads	ترافیک [جاده]
public address system	دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
In deference to public opinion.	به احترام افکار عمومی
public officer [American E]	کارمند دولت

the public are hereby notified

بدین وسیله عموم را اگهی میدهید