Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 35 (4 milliseconds)
English	Persian
the trumpets blows	شیپورها صدا می کنند
Other Matches
feast of trumpets	عیداول سال یهودکه دوروزاست ودران دوروزکرنامی نوازند
blows	ذوب
blows	گداختگی
blows	برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
blows	دمیدن
to come to blows	دست بگریان شدن
to come to blows	جنگ کردن
To come to blows .	دست به یقه شدن ( نزاع کردن )
To come to blows with someone .	با کسی کتک کاری کردن
come to blows <idiom>	شروع به جنگیدن کردن
blows	ضربه
blows	دمیدن هوا
blows	جوشیدن
blows	وزیدن
blows	در اثر دمیدن ایجاد صدا کردن
blows	ترکیدن
blows	ضربت
blows	صدمه
blows	وزش نواختن
blows	دمیدن مکش هوا
blows	ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی
blows	ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ با دو ضربه
blows	هدر دادن موقعیت
blows	دمیدن پرتاب محکم توپ
fall to blows	دست به گریبان شدن
way the wind blows <idiom>	چیزی که اتفاق میافتد
to fall tl blows	اغازجنگ نهادن
to fall tl blows	دست بگریبان شدن
to exchange blows	جنگ کردن
to exchange blows	دست بگریبان شدن
exchange of blows	تبادل ضربه
lay on blows	ضربت زدن
deliver a series of blows	بمباران حریف
He that blows in the dust fills his eyes. <proverb>	کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com