Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 54 (5 milliseconds)
English	Persian
the underwritten names	نامهای زیرین
the underwritten names	اسامی ای که درزیرنوشته شده است
Other Matches
underwritten	پذیره نویسی صادر کردن
underwritten	تعهد کردن
underwritten	در زیر سندی نوشتن امضاکردن
underwritten	خرید
given names	name christian =aphid
names	کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
first names	نام کوچک
names	کلمه فراخوانی شخصی یا چیزی
names	شهرت ها
names	عناوین
Their names are as follows .	اسامی آنها بقرار زیر است
names	نام ها
names	عنوان ها
names	اسم ها
names	لقب ها
names	کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه
names	نام شناسایی برای فایل برنامه ذخیره شده
names	کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
names	اسم
names	نام و شهرت
names	ابرو علامت
names	بنام صداکردن
names	نامیدن
names	نام دادن
names	مشهور نامدار
names	شهرت
names	نامیدن نام بردن
names	ذکر کردن
names	لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند
names	کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها
names	نام یک نوع محصول خاص
names	نام یک شرکت بزرگ
names	نام
rug names	اسامی فرش [بدلیل پراکندگی زیاد بافت ها و اختلاف سلیقه بافندگان، طراحان و کارشناسان یک سیستم نامگذاری تعریف شده برای فرش وجود ندارد.بدین جهت از مکان، قبیله، قوم، اندازه، طرح و انگیزه استفاده می شود.]
call someone names	دشنام دادن
call someone names	بد دهنی کردن
brand names	علامت ساخت
brand names	نام تجارتی
trade names	نام تجارتی
family names	اسم خانوادگی
family names	نام فامیلی
family names	نام خانوادگی
maiden names	نام خانوادگی زن پیش ازشوهرکردن
pen-names	نام مستعار نویسنده
Christian names	نام اول شخص
pen-names	نام نویسندگی
trade names	اسم تجاری
call bad names	ناسزا گفتن
call bad names	فحش دادن
to call bad names	فحش دادن به
officinal names of drugs	نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
His presentation was actually just a recital of names, places, and dates.	مطالب ارایه شده او [مرد] در واقع فقط شمارشی از نام، مکان، و تاریخ بود.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com