Dictiornary-Farsi | the vicious circle | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 114 (6 milliseconds)

English	Persian
the vicious circle	دور تسلسل


Search result with all words

vicious circle	دور معیوب
vicious circle	دور و تسلسل
vicious circle of poverty	دور باطل فقر
vicious circle <idiom>	دلیل وتاثیری بانتیجه بد
Other Matches

vicious	بدسگال
vicious	بدطینت نادرست
vicious	فاسد
vicious	شریر تباهکار
vicious	بدکار
She has a vicious tongue .	بد زبان است
One must avoid three things: crumbling walls, vicious dogs, and harlots	از سه چیز باید حذر کرد، دیوار شکسته، سگ درنده، زن سلیطه
circle	دویدن در مسیر منحنی
circle	جفتی
circle	گرفتن احاطه کردن
circle eight	چرخش با دایرهای بشکل 8لاتین
inner circle	دایرهداخلی
circle	دایره
circle	محیط دایره
circle	محفل حوزه
circle	قلمرو
circle	دورزدن
circle	مدورساختن
circle	دور
three point circle	قوس زمین زیر حلقه بسکتبال
throwing circle	دایره پرتاب نیزه
tip circle	دوره نوک
turning circle	دایره چرخش ناو
semi circle	نیم دایره
turning circle	دایره گردش
vertical circle	دایره عظیمه ماربر راس القدم و سمت القدم نافر
vertical circle	دایره قائم
mohr's circle	دایره مور
north circle	دایره شمالگان
root circle	دوره پای دندانه
small circle	دایره صغیره سماوی
small circle	دایره صغیره
stalder circle	اشتادلر
stalder circle	چرخش کامل بدورمیله بدون تماس پاها بامیله
stress circle	دایره تنش
pitch circle	دایره گام
tactile circle	دایره بساوشی
parhelic circle	هاله روشن بالای افق
winner's circle	محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
traffic circle	دایرهی یک طرفه
area of a circle	مساحت دایره [ریاضی]
area of a circle	مساحت صفحه [قرص شکل] [ریاضی]
circumscribed circle	دایره محیطی [ریاضی]
circle chart	نمودار دایره ای [ریاضی]
circle chart	گراف دایره ای [ریاضی]
unit circle	دایره واحد [ریاضی]
come full circle <idiom>	کاملا برعکس
central circle	دایرهوسط
centre circle	دایرهمرکزی
goal circle	محدودهگل
on-deck circle	دررویدایره
outer circle	دایرهخارجی
restricting circle	دایرهممنوعه
station circle	چرخههواشناسی
striking circle	دایرهبرخورد
Arctic Circle	مدار قطب شمال
circle dodge	گریز از حریف در مسیرمنحنی
circle graph	نمودار دایرهای
circle of influence	دایرهای که حد منطقه تاثیررا مشخص میکند
circle of position	دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
color circle	دایره رنگها
diffusion circle	دایره پخش
dip circle	میل سنج
elevation circle	قطاع درجه
face off circle	هرکدام از پنج دایره کوچک مخصوص رویارویی
flank circle	جفتی خرک
center circle	دایره میانی
center circle	دایره وسط زمین
dress circle	صندلیهای ردیف جلوتماشاخانه
aiming circle	زاویه یاب فرماندهی
altitude circle	صفحه ارتفاع سنج هواپیما
antarctic circle	مدار قطب جنوب
arc de circle	خمش
azimuth circle	سمت نما
azimuth circle	قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
azimuth circle	سمت گیر
azimuth circle	دایره سمتیه
base circle	هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
giant circle	افتاب شکسته
hour circle	نصف النهار حلقه مدرج
hour circle	دایره ساعتی
hole circle	گردی سوراخ
hip circle	چرخ جلو روی پارالل
half circle	چرخش نمیدایره ژیمناست
kick circle	دایره 8/81 متری وسط میدان
leg circle	جفتی
mohr's circle	دایره موهر
mill circle	چرخ اسیاب ژیمناستیک
marker circle	دایره مشخص کننده مرکزمنطقه فرود هوایی یا باندفرود هواپیما
great circle	بزرگترین دایره محیط یک کره
hrowing circle	دایره پرتاب دیسک
great circle	دایره عظیمه
great circle	دایره عظیمه سماوی
secondary great circle	دایره عظیمه ثانویه
prime vertical circle	دایره قائم اصلی
inscribed circle [of a triangle]	دایره [محاطی مثلث] [ریاضی]
free throw circle	دایره پرتاب ازاد
tip circle diameter	قطر دوره نوک
great circle route	کمان دایره عظیمه
great circle route	مسیرقوس دایره عظیمه سماوی
centre of crest circle	مرکز انحنای ستیغ
centre of crest circle	مرکز خمیدگی
center ice circle	داره میانی زمین
graduated circle of an alidade	دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
perimeter [circumference] of a circle	محیط دایره
centre face-off circle	دایرهمرکزیمحلروبروشدنحریفها
the power of a point with respect to a circle	قوت یک نقطه نسبت به یک دایره [ریاضی]
adjustment for vertical-circle image	تنظیم عمودی مرکز تصویر
adjustment for horizontal-circle image	تنظیم افقی مرکز تصویر