Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 83 (5 milliseconds)
English
Persian
the widow of the late
زن مرحوم .....
Other Matches
widow
بیوه
widow
سطرتنهای اول صفحه
widow
سطر بیوه
widow
اولین خط یک پاراگراف که درانتهای یک صفحه متن تنهاقرار دارد
widow
بیوه کردن بیوه شدن
widow
بیوه زن
black widow
نوعی عنکبوت زهردارکه جنس ماده ان سیاه رنگ است
grass widow
زنی که بچه حرامزاده دارد زن خراب
grass widow
فاحشه
widow bench
میراث زوجه
widow bird
مرغ جولا
widow finch
مرغ جولا
war widow
زنبیوهایکهشوهرشدرجنگکشتهشدهاست
plead for the widow
در حق بیوه زنان دادخواهی کنید
Better late than never.
<proverb>
آهسته برو همیشه برو.
to be late
دیر امدن
Better late than never!
<proverb>
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است!
Better late than never.
<proverb>
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
of late
دراین روزها
of late
اخیرا
Better late then never.
<proverb>
تاخیر بهتر از هرگز است .
I am getting late.
دارددیرم می شود
to be late
دیر رسیدن
to be late
دیرکردن
Nobody was late except me .
هیچکس غیر از من دیر نکرده بود
late
زیاد
late
متوفی
late
مرحوم
late
تادیرگاه
late
تا دیر وقت اخیرا
late
کند
late
دیراینده
late
اخیر
late
دیر
he may come late
ممکن است دیر بیاید
I am late.
من دیر کردم.
it is very late
خیلی دیرشده است
it is very late
بسیار دیر است
late
<adj.>
<adv.>
دیر
he may come late
شایددیر بیاید
late
تازه گذشته
It is never too late to mend.
هر کجا که جلوی ضرر رابگیری منفعت است
I wI'll come as late as I possibly can .
تا آنجائیکه بشود دیر می آیم
keep late hours
دیر خوابیدن و دیر بیدار شدن
Before it is too late . while one has the chance .
اگر فرصت با قی است ( از دست نرفته )
Damn it, you are late again!
لعنتی باز تو دیر کردی.
[دیر آمدی]
She procrastinated until it was too late .
آنقدر دفع وقت (وقت کشی ) کرد که دیگه کار از کار گذشت
It is never too late to mend.
<proverb>
براى اصلای شدن هیچگاه دیر نیست .
It is never too late to learn .
<proverb>
براى کسب علم هیچ موقعى دیر نیست .
We were afraid lest she should get here too late .
ترسیده بودیم که مبادا دیر اینجا برسد.
keep late hours
دیر خوابیدن و دیر برخاستن
the late governor
فرماندار اخیر
of late years
دراین چند سال گذشته
late war
جنگ قبلی
late time
زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
iwas late
دیرم شد
iwas late
دیررسیدم
late maturing
دیررس
late latinu
لاتین دورههای بعد
late cut
ضربهای که توپ را به منطقه پشت توپزن می فرستد
the late rains
بارانهای اخیر
late time
زمان سکته انفجار
to keep late hours
دیر خوابیدن
i was up late last night
دیشب تا ان موقع هنوزنشسته
your late father
مرحوم پدرتان
i was up late last night
بودم
what made you so late
چه شد که این همه دیر کردید
iwas late
دیر کردم
to keep late hours
دیر برخاستن
Do you get up early
[late]
in the morning ?
آیا شما صبح ها زود
[دیر]
از خواب برمیخیزید؟
late-Modern architecture
[معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
Dont be late for work.
دیر سر کار نیایی (سر وقت بیایی )
late payment damages
خسارت تاخیر تادیه
Before it is too late. While there is stI'll time.
تا دیر نشده
The train was 10 minutes late.
قطار 10 دقیقه دیر رسید
To keep late nights
[hours]
شب زنده داری کردن
Luchily for me the train was late.
خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
It is too late . the die is cast .
کار از کار گذشته
Is the train from Leeds late?
آیا قطار شهر لیدز تاخیر دارد؟
Depending on how late we arrive ...
بستگی به اینکه ساعت چند ما می رسیم ...
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings.
عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
it is too late to lock the stable when the horse has been stolen
<proverb>
کنون باید این مرغ را پای بست نه آن دم که سررشته بردت ز دست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com