Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 140 (8 milliseconds)
English	Persian
theater army	ارتش مستقر در صحنه عملیات
theater army	نیروی زمینی صحنه عملیات
Other Matches
theater	تئاتر
theater	تماشاخانه بازیگر خانه
theater	صحنه عملیات صحنه
theater	تماشاخانه
theater	تالار سخنرانی
movie theater	سینما
theater of operations	صحنه عملیات
theater in the round	تماشاخانه دارای صحنه مدور
theater of the year	تئاتر سال
authorized strength of theater	استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
the a of the army	پیشرفت ارتش
army	جیش
army	نیرو زمینی
army	ارتش نیروی زمینی
army	صف
army	جمعیت
army	دسته
army	سپاه گروه
army	لشگر
army	ارتش
army troops	عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
army regulation	مقررات ارتشی
field army	ارتش صحرایی
army regulation	نظام نامه ارتشی
field army	ارتش
regular army	ارتش منظم
regular army	ارتش کادر ثابت
regular army	ارتش دائمی
army reserve	احتیاط نیروی زمینی
army reserve	قسمت احتیاط نیروی زمینی
department of the army	وزارت نیروی زمینی
field army	ارتش رزمی
army troops	یکانهای رده ارتش
army terminals	باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
army stores	فروشگاه ارتش
army staff	ستاد نظامی
army staff	ستادارتش
army staff	ستاد نیروی زمینی
right wing of army	جناح یمین
right wing of army	پهلوی راست میمنه
secretary of the army	وزیر نیروی زمینی
to serve in the army	درارتش خدمت کردن
to join the army	به سربازی رفتن
conscript army	ارتش سربازان وفیفه
army helicopter	هلیکوپتر ارتشی [نظامی] [حمل و نقل هوایی]
the main army	بخش عمده ارتش
army helicopter	چرخبال ارتشی [نظامی] [حمل و نقل هوایی]
standing army	ارتش دائمی
standing army	ارتش منظم
standing army	ارتش کادر ثابت
Territorial Army	ارتشتحتآموزشبریتانیا
the losses of the army	تلفات ارتش
the red army	ارتش سرخ
to lead an army	لشکر کشیدن
to outflank an army	گرد سپاهی گشتن و از پهلوبدان تاخت کردن
army forces	نیروهای زمینی
army artillery	توپخانه ارتش
army base	پایگاه نیروی زمینی
army base	پادگان نیروی زمینی
army of occupation	نیروهای اشغالی
army of observation	عده دیدبانی
army commander	فرمانده ارتش
army commander	فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
army corpa	سپاه
army component	نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
army corpa	ستون
army corps	سپاههای ارتش
army in the field	نیروی زمینی درصحنه عملیات
army in the field	ارتش مستقر در صحنه عملیات
army group	گروه ارتش
army corps	سپاههای نیروی زمینی
army forces	نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
army depot	امادگاه نیروی زمینی
army aviator	خلبان هوانیروز نیروزفر
army aviator	خلبان نیروی زمینی
army of occupation	نیروی اشغالگر
Salvation Army	تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
active army	ارتش کادر
active army	ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت
army aircraft	هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
army of occupation	نیروی اشغال کننده
army artillery	توپخانه نیروی زمینی
army attache	وابسته نظامی
army of occupation	ارتش فاتح ارتش اشغالگر
army attache	وابسته زمینی
army aviation	هواپیمای نیروی زمینی هوانیروز
women's army corps	ارتش زنان
After his discharge from the army, he came to Tehran .	پس از اینکه از خدمت ارتش مرخص شد آمد تهران.
army deposit fund	پس انداز انفرادی افراد
army deposit fund	سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
The army had to retreat from the battlefield.	ارتش مجبور به عقب نشینی از میدان جنگ شد.
army alpha test	ازمون الفای ارتش
to discharge someone without honor [from the army]	اخراج کردن کسی به علت عدم صلاحیت خدمتی
army material command	فرماندهی اماد نیروی زمینی
Swiss army knife	دستهچاقوسوئیسی
army assault team	تیم هجومی نیروی زمینی
women's army corps	قسمت زنان ارتش
army beta test	ازمون بتای ارتش
To what do you attributeThe failure of the army?	شکست ارتش را به چه چیز نسبت میدهید ؟
the army lost heavily	ارتش تلفات سنگین داد
army program memorandum	لایحه برنامههای ارتشی
assistant secretary of the army	معاون وزیر نیروی زمینی
army training test	راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
army training program	برنامه اموزش نظامی
army training program	برنامه اموزش نیروی زمینی
army operations center	مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
army personnel center	مرکز عملیات پرسنلی نیروی زمینی
army standard score	نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
army personnel system	سیستم عملیات پرسنلی نیروی زمینی
army post office	پستخانه نیروی زمینی
army post office	شعبه پستی نیروی زمینی
army service area	منطقه عقب ارتش
army service area	منطقه سرویس نیروی زمینی
army reserve command	فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
army postal clerk	متصدی پست ارتشی
army program memorandum	لایحه برنامههای نیروی زمینی
chief army censor	افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
combined arms army	ارتش مرکب
army general staff	ستاد عمومی ارتش
army general staff	ستادنیروی زمینی
reserve army of unemployed	ارتش ذخیره بیکاران
reserve army of unemployed	سپاه ذخیره بیکاران
army landing forces	نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army management structure	سازمان مدیریت نیروی زمینی
army material program	برنامه تهیه اماد نیروی زمینی
left wing of army	پهلوی چپ میسره
army national guard	گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
combined arms army	ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
army nurse corps	قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
left wing of army	جناح یسار
industrial reserve army	ارتش ذخیره صنعتی
army genetal classification test	ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
air force personnel with the army	پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
army classification battery test	ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
army airdefense command post	پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
army training and evaluation program	برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
army class manager activity	سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
army ready material program	برنامه بهبود امادگی رزمی اماد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com