Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
thick film circuit
مدار غشایی ضخیم
Other Matches
thin film circuit
مدار غشایی نازک
thick
گل الود
thick
انبوه
thick
غلیظ سفت
thick
صخیم
thick
ستبر
thick
کلفت
thick
گرفته
thick
تیره ابری
thick
<idiom>
احمق ،غیر منطقی
thick
زیاد
thick
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick
پرپشت
thick
با فاصله زیاد از دوسطح
thick skinned
بی احساس
thick skinned
پوست کلفت
thick fog
مه غلیظ
to lay it on thick
قراردادن کارگذاشتن
through thick and thin
درهمه حالی
thick skulled
کودن
thick witted
بی ذوق
thick with trees
پر از درخت
thick witted
کودن
thick-skinned
پوست کلفت
thick witted
خشک مغز
through thick and thin
<idiom>
دربین زمانهای خوب وبد،از بین مشکلات وسختیها
thick Ethernet
شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
thick and thin
راسخ
thick weft
نخ پود کلفت
thick skulled
خشک مغز
to lay it on thick
گذاردن
He is thick-skinned.
آدم پوست کلفتی است
how thick is the board?
کلفتی
how thick is the board?
تخته چقدراست
pour it on thick
<idiom>
ماهرانه چاپلوسی کردن از
lay it on thick
<idiom>
زیاده حداز کسی تمجیدکردن
it is centimeters thick
دو سانتیمترکلفتی انست
To be in the thick of some thing .
در کش وقوس کاری بودن
thick warp
نخ تار کلفت
thick and thin
در دشواری وسهولت
thick and thin
در هر حال
to lay it on thick
فرو نشاندن
to lay it on thick
نصب کردن ساختن
Thick ( sparse , thin ) hair .
موی پرپشت ( کم پشت )
He is absent- minded . He is muddle - headed . He is thick.
گیج است
[حواسش پرت است]
film
فیلم
film
غشا
film
فیلم عکاسی
film
پرده نازک
film
سینما
film
تاری چشم فیلم برداشتن از
film
پوسته
film
فیلم سینما
film
غبار
thin film
لایه نازک
oxide film
قشر اکسیدی
oxide film
لایه اکسیدی
film pack
جایفیلم
film leader
فیلم
film leader
سر
film disc
صفحهفیلم
roll film
فیلملولهای
sheet film
فیلمصفحهای
film star
ستارهیکفیلم- سوپراستار
oxidation film
قشر اکسید
negative film
فیلم منفی
instruction film
فیلم اموزشی
instruction film
فیلم درسی
magnetic film
لایه فیلم مغناطیسی
magnetic film
غشاء مغناطیسی
cassette film
فیلمدوربین
cartridge film
فیلمفشنگی
thin film
غشای نازک
film speed
ضبطشتاب
reversal film
فیلم معکوس
film badge
برگ شناسایی فیلم
film badge
علامت تشعشعات اتمی
film cutout
فیوز پوستهای
film developer
سازنده فیلم
film evaporator
تبخیر کننده پوسته
x ray film
فیلم رونتگن
film reader
فیلم خوان
film recorder
ضباط فیلم
film recorder
فیلم نگار
film resistor
مقاومت غشایی
positive film
فیلم مثبت
gas film
لایه یا قشر گازی
film sprocket
پایهنگهدارفیلم
acetate film
پوسته استاتی
acetate film
فیلم استاتی
The message of the film is that ...
پیام این فیلم این است که ...
lidding film
سرپوش لیوان
unwatchable
[film, TV]
<adj.>
ارزش دیدن نداشته باشد
[فیلم یا تلویزیون]
lidding film
کلاهک لیوان
film-strips
نوار فیلم
film strip
نوار فیلم
film-strip
نوار فیلم
film cassette chamber
محلقرارگیریفیلم
film advance mode
دکمه رد کردن فیلم
magnetic film storage
ذخیره فیلم مغناطیسی
magnetic film memory
حافظه با فیلم مغناطیسی
thin film memory
حافظه غشایی نازک
magnetic thin film
فیلم نازک مغناطیسی
magnetic thin film
غشاء نازک مغناطیسی
film drying cabinet
مخزنخشککنندهعکس
She portrays a dancer in the film.
او
[زن]
نقش یک رقاص
[زن]
را در فیلم بازی می کند.
film rewind system
دستگاهپرگردانفیلم
film leader indicator
راهنمایفیلمخودکار
Make three copies of each film.
از هر فیلم سه تا کپی بکنید.
To take pictures. To photograph. To film.
عکس انداختن
still video film disc
سطحفلاپیدیسک
film rewind knob
دکمهچرخشفیلم
film guide rail
ریلراهنمایفیلم
film guide roller
حلقهراهنمایفیلم
magnetic thin film memory
حافظه فیلم نازک مغناطیسی
It was a sI'lly boring film (movie).
فیلم لوس وخنکی بود
circuit
پیست اتومبیلرانی
or circuit
مدار OR
circuit
احاطه کردن
not circuit
مدار نفی
circuit
دورچیزی گشتن درمداری سفر کردن
circuit
حوزه قضائی
circuit
اتحادیه کنفرانس
circuit
طرح گرافیکی یک مدار
circuit
پیست اسبدوانی
circuit
حوزه صلاحیت دادگاه
circuit
اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
circuit
مسیر گردش
not circuit
مدار نقض
circuit
دایره
circuit
اتصال الکتریکی
circuit
مدار جریان
circuit
مسیر
circuit
جریان الکتریکی
circuit
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
circuit
حوزه قضایی یک قاضی دور
circuit
مدار
circuit
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuit
و یک مدار را تشکیل می دهند بهم وصل میکند
circuit
نصب تختهای که عناصری که بعداگ بهم وصل شده
circuit
گردش
circuit
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuit
وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
circuit
جریان حوزه
circuit
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
circuit
یچ کردن عملیات انجام میدهد
circuit
مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And
circuit
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuit
دوره
phantom circuit
مدار فانتوم
phantom circuit
مدار چهار سیمی
power circuit
مدار توان
parallel circuit
مدار موازی
parallel circuit
مدار شنتی
non inductive circuit
مدار ناخودالقا
internal circuit
حلقه داخلی
line circuit
جریان شبکه
line circuit
مدار خطی
linear circuit
مدار خطی
local circuit
مدار محلی
logic circuit
مدار منطقی
polyphase circuit
مدار چندفاز
plate circuit
مدار صفحه اند
phantom circuit
مدار دو خطه تلفنی
magnetic circuit
مدار مغناطیسی
inverting circuit
مدار معکوس کننده
line circuit
مدار سیگنال
output circuit
مدار خروجی لامپ الکترونی
multiphase circuit
مدار چند فازه
multidrop circuit
شبکهای که ارتباط بین چندین ترمینال و کامپیوتر مرکزی را فراهم میکند ولی نه مستقیما بین ترمینالها
mosatble circuit
مدار تک پایا
modulation circuit
مدار مدولاسیون
microphone circuit
مدار میکروفن
micrielectronic circuit
مدار میکروالکترونیکی
metallic circuit
مدار فلزی
measuring circuit
مدار سنجش
multiple circuit
مدار چندگانه
multiple circuit
مدار چند طبقه
multipoint circuit
مدار چند نقطهای
oscillating circuit
مدار نوسان
open circuit
اتصال باز
open circuit
مدار باز
neural circuit
مدار عصبی
network circuit
اتصال شبکه
network circuit
مدار شبکه
main circuit
مدار اصلی
ventilating circuit
چرخهتهویه
three phase circuit
سه فاز
electrical circuit
مدار الکتریکی
[فیزیک]
[مهندسی]
telephone circuit
خط تلفن
telephone circuit
مدار تلفن
tap circuit
مدار وسط
t equivalent circuit
مدار معادل " T "
synchronous circuit
مدار همگام
switching circuit
مدار گزینشی
switching circuit
مدار راه گزین
sweep circuit
مدار رلاکساسیون
superposed circuit
مدار متداخل
storage circuit
مدار ذخیره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com