Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (7 milliseconds)
English
Persian
throwing circle
دایره پرتاب نیزه
Other Matches
throwing
پاس
throwing
تابیدن
throwing
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing
باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throwing
لنگ
throwing
ویران کردن
throwing
پرت کردن افکندن
throwing
انداختن
throwing
پرتاب
throwing apparatus
لوازم پرتاب
I feel like throwing up.
<idiom>
دارم بالا میارم.
throwing the hammer
پرتاب چکش
discus throwing
پرتاب دیسک
throwing events
رشتههای پرتابی
throwing sector
نقطه فرود وسیله پرتاب شده
throwing line
نیمدایرهای که پرتابگر نیزه نباید از ان تجاوز کند
throwing the javelin
پرتاب نیزه
circle
دور
circle
جفتی
circle
دورزدن
circle eight
چرخش با دایرهای بشکل 8لاتین
circle
دایره
circle
محیط دایره
inner circle
دایرهداخلی
circle
محفل حوزه
circle
قلمرو
circle
دویدن در مسیر منحنی
circle
مدورساختن
circle
گرفتن احاطه کردن
turning circle
دایره چرخش ناو
turning circle
دایره گردش
tip circle
دوره نوک
parhelic circle
هاله روشن بالای افق
north circle
دایره شمالگان
vertical circle
دایره عظیمه ماربر راس القدم و سمت القدم نافر
vertical circle
دایره قائم
small circle
دایره صغیره
pitch circle
دایره گام
root circle
دوره پای دندانه
stalder circle
اشتادلر
stalder circle
چرخش کامل بدورمیله بدون تماس پاها بامیله
small circle
دایره صغیره سماوی
semi circle
نیم دایره
stress circle
دایره تنش
the vicious circle
دور تسلسل
three point circle
قوس زمین زیر حلقه بسکتبال
tactile circle
دایره بساوشی
winner's circle
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
traffic circle
دایرهی یک طرفه
unit circle
دایره واحد
[ریاضی]
area of a circle
مساحت دایره
[ریاضی]
circumscribed circle
دایره محیطی
[ریاضی]
circle chart
نمودار دایره ای
[ریاضی]
circle chart
گراف دایره ای
[ریاضی]
vicious circle
<idiom>
دلیل وتاثیری بانتیجه بد
come full circle
<idiom>
کاملا برعکس
central circle
دایرهوسط
centre circle
دایرهمرکزی
goal circle
محدودهگل
on-deck circle
دررویدایره
outer circle
دایرهخارجی
restricting circle
دایرهممنوعه
station circle
چرخههواشناسی
striking circle
دایرهبرخورد
area of a circle
مساحت صفحه
[قرص شکل]
[ریاضی]
mohr's circle
دایره مور
arc de circle
خمش
color circle
دایره رنگها
dip circle
میل سنج
elevation circle
قطاع درجه
face off circle
هرکدام از پنج دایره کوچک مخصوص رویارویی
flank circle
جفتی خرک
antarctic circle
مدار قطب جنوب
diffusion circle
دایره پخش
altitude circle
صفحه ارتفاع سنج هواپیما
great circle
بزرگترین دایره محیط یک کره
circle of position
دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
circle of influence
دایرهای که حد منطقه تاثیررا مشخص میکند
azimuth circle
قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
azimuth circle
سمت نما
azimuth circle
سمت گیر
azimuth circle
دایره سمتیه
base circle
هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
center circle
دایره وسط زمین
center circle
دایره میانی
circle dodge
گریز از حریف در مسیرمنحنی
circle graph
نمودار دایرهای
great circle
دایره عظیمه
great circle
دایره عظیمه سماوی
hrowing circle
دایره پرتاب دیسک
giant circle
افتاب شکسته
kick circle
دایره 8/81 متری وسط میدان
vicious circle
دور و تسلسل
leg circle
جفتی
vicious circle
دور معیوب
marker circle
دایره مشخص کننده مرکزمنطقه فرود هوایی یا باندفرود هواپیما
mill circle
چرخ اسیاب ژیمناستیک
hour circle
نصف النهار حلقه مدرج
hour circle
دایره ساعتی
mohr's circle
دایره موهر
aiming circle
زاویه یاب فرماندهی
Arctic Circle
مدار قطب شمال
dress circle
صندلیهای ردیف جلوتماشاخانه
half circle
چرخش نمیدایره ژیمناست
hip circle
چرخ جلو روی پارالل
hole circle
گردی سوراخ
perimeter
[circumference]
of a circle
محیط دایره
inscribed circle
[of a triangle]
دایره
[محاطی مثلث]
[ریاضی]
center ice circle
داره میانی زمین
prime vertical circle
دایره قائم اصلی
secondary great circle
دایره عظیمه ثانویه
great circle route
مسیرقوس دایره عظیمه سماوی
great circle route
کمان دایره عظیمه
tip circle diameter
قطر دوره نوک
graduated circle of an alidade
دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
free throw circle
دایره پرتاب ازاد
centre face-off circle
دایرهمرکزیمحلروبروشدنحریفها
vicious circle of poverty
دور باطل فقر
centre of crest circle
مرکز انحنای ستیغ
centre of crest circle
مرکز خمیدگی
adjustment for horizontal-circle image
تنظیم افقی مرکز تصویر
the power of a point with respect to a circle
قوت یک نقطه نسبت به یک دایره
[ریاضی]
adjustment for vertical-circle image
تنظیم عمودی مرکز تصویر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com