Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (8 milliseconds)
English
Persian
thumb hook
قلابشصت
Other Matches
thumb
شستی اسلحه
thumb
شست
thumb
باشست لمس کردن یاساییدن
under one's thumb
<idiom>
زیرنظر شخصی
thumb
جای شست
thumb
دگمه فشاری
thumb piston
پیستونشستی
green thumb
استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
tom thumb
شخص بی اهمیت
tom thumb
شخص کوتوله
thumb sucking
شست مکیدن
thumb nut
مهره گوشی دار
thumb screw
پیچ گوشی دار
thumb screw
پیچ بال دار
thumb print
جای شست
thumb rest
محلقرارگرفتنشصت
green thumb
<idiom>
thumb nut
مهره بال دار
miller thumb
یکجور ماهی قنات که کله بزرگی دارد
rule of thumb
حساب انگشت
rule of thumb
حساب تخمینی و فرضی
bowler's thumb
درد شست توپ انداز
rule of thumb
حساب سر انگشتی
rule of thumb
قانون کلی
thumb stall
شست پوش
rule of thumb
قانون عمومی
rule of thumb
قاعده سر انگشتی
the tule of thumb
قاعدهای که از تجزیه بدست اید
thumb one's nose
<idiom>
با تنفر نگاه کردن
the tule of thumb
تجربه
thumb blue
نیل گلولهای یاقالبی
thumb index
نویسه نما
thumb print
اثر شست
archers'thumb stall
زه گیر
finger thumb opposition
تقابل شست و انگشت
archers'thumb stall
شست
thumb a lift/ride
<idiom>
اتوزدن
one hook
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
on hook
قلاب شده
on hook
وصل شده
off hook
قطع شده
to have somebody on the hook
<idiom>
کسی را بلا تکلیف
[معلق]
نگه داشتن
[اصطلاح روزمره]
hook on
اویزان کردن
hook on
قلاب کردن
outside hook
فت پا و بهم زدن تعادل حریف
hook up
<idiom>
hook-up
<idiom>
let (someone) off the hook
<idiom>
عذرخواهی کردن ازکسی
off the hook
<idiom>
دورشدن از مشکل
hook-up
اتصال
[به دستگاهی الکتریکی]
to be off the hook
<idiom>
از خطر جستن
to be off the hook
<idiom>
از گرفتاری فارغ شدن
to be off the hook
<idiom>
پشت سرگذاشتن بحران
off hook
رها شده
hook
ماهیگیری قسمت گود انحنای موج
hook
نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
hook
کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hook up
نقشه اویزان
hook-up
نقشه اویزان
hook
قلاب
can hook
قلاب لب تخت
hook
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hook
گرفتارکردن
hook
تله ضربه
hook
بشکل قلاب دراوردن کج کردن
hook
بدام انداختن
hook
ربودن
hook
گیر اوردن
hook
چنگک
hook
دام
boat hook
چنگک قایق
boat hook
چوب دست قایق
boat hook
هوک قایق
sheep hook
چوپانی
hook and eye
قزن قفلی
hook-nosed
دارای بینی کج
hook nosed
دارای بینی کج
boat-hook
هوک قایق
boat-hook
چوب دست قایق
boat-hook
چنگک قایق
hook-ups
نقشه اویزان
stern hook
نفر پاشنه قایق
spring hook
قلاب فنردار
sheep hook
عصای
slag hook
قلاب کوره
pruning hook
داسقاله
pruning hook
دسقاله
by hook or by crook
<idiom>
بههر راهی ،به هر طریقی
lifting hook
قلاببالابر
hook spanner
کلید چنگالی
pan hook
قلابکنه
little finger hook
چنگانگشتکوچک
By hook or by crook. somehow.
هر جوری شده ( بهر طریق ممکن )
hook ladder
نردبانقلابدار
hook and eyes
قفلی
hook and eyes
قزن
dough hook
چنگکخمیر
curb hook
قلاباتصال
crochet hook
جایانگشترویقلاب
union hook
قلاب دو حلقه
tumbler hook
قلاب پران
treble hook
قلاب ماهیگیری سه طرفه
hook knife
چاقوی قلاب شکل
[جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
shackle hook
قلاب بوکسل
eye hook
قلاب روزنه دار
hook cable
کابل قلاب
hook cable
کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
hook check
سد کردن راه چوب حریف ازعقب
hook gauge
اشل قلاب شکل نوک تیز
drag hook
قلاب عایق
drag hook
قلاب کشش
hook pass
پاس هوکی
hook rope
طناب قلابدار
hook service
سرویس برگردان والیبال
hook shot
شوت هوک
double hook
قلاب ماهیگیری دو طرفه
hook switch
کلید ثقلی
hook bolt
قلاب پیچی
hook bill
منقارعقابی
eye hook
قلاب حلقه دار
fifi hook
قلاب فی فی
fifi hook
رکاب کوهنوردی
duck hook
ضربه پیچدار کوتاه
fish hook
قلاب ماهیگیری
flash hook
قلاب گوشت
flesh hook
قلاب گوشت کش
flu hook
کیف مخصوص طعمههای مصنوعی ماهیگیری
gang hook
دو یا سه قلاب ماهی گیری متصل بهم
gang hook
دو یا سه قلاب ماهیگیری متصل بهم
draw hook
قلاب کششی
hook bill
منقار نوک برگشته
hook tackle
تکل از پشت
hook's law
قانون هوک
pelican hook
قلاب پلیکان
pot hook
قلاب دیگ
raymond hook
قلاب بالا کشنده قایق
reaping hook
چنگک درو
button hook
قلاب
pelican hook
قلاب پران
bow hook
نفر سینه قایق
bill hook
دهره
bill hook
دستعاله
safety hook
قلاب اطمینان
sail hook
قلاب چادر
cargo hook
قلاب بار
crane hook
چنگک بالاکش
chain hook
دیلم زنجیر لنگر
chain hook
هوک زنجیر
hook's law
تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
horizontal hook
قلاب افقی
coat hook
قلاب رخت اویز
crane hook
قلاب سرکابل بالابر جرثقیل قلاب یا چنگک جرثقیل
aircraft arresting hook
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
outside hook and overan lock
لنگ تندر
counter attack to outside hook
پلنگ شکن
ram's horn hook
قلاب دو شاخه
hook, line and sinker
<idiom>
aircraft arresting hook
قلاب مهار هواپیما
leg hook in near arm and crossover
سگک دست و پا
backward leg hook and underarm
سوبلس با استفاده از پا
leg ride and far leg hook
بغل رومی بااستفاده از پا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com