English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 31 (3 milliseconds)
English Persian
to attend a funeral تشییع جنازه کردن
to attend a funeral باجنازه همراهی کردن
Other Matches
funeral مراسم دفن
funeral مجلس ترحیم وتذکر
funeral دفنی
funeral وابسته به ایین تشییع جنازه
funeral مراسم تشییع جنازه
funeral car نعش کش
funeral home مرده شوی خانه
funeral home محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
funeral oration سخن رانی برسرجنازه
funeral prayer نماز میت
funeral pyre توده هیزم که مرده را روی ان میسوزانند
funeral march راه پیمایی درمراسم جنازه
attend توجه یا رسیدگی کردن
attend توجه کردن
attend to someone <idiom> مراقب کسی بودن
attend موافبت کردن گوش کردن
attend رسیدگی کردن
attend حضور داشتن
attend درملازمت کسی بودن
attend همراه بودن
attend درپی چیزی بودن
attend حاضر بودن
attend تنظیم کردن
attend to نظر دادن درباره
attend to و کار کردن با آن
attend انتظار کشیدن انتظار داشتن
attend از دنبال امدن منتظرشدن
Langhing is improper at a funeral. خندیدن در مراسم تدفین کار صحیحی نیست
Let her attend to her work . بگذار بکارش برسد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com