English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 25 (5 milliseconds)
English Persian
to be on probation در دوره تعلیق مجازات
to be on probation دوره آزمایشی داشتن
to be on probation در دوره تعلیق مجازات بودن
Search result with all words
probation ازمایش امتحان
probation ازمایش حسن رفتاروازمایش صلاحیت
probation دوره ازمایش وکار اموزی
probation ارائه مدرک ودلیل
probation ازادی بقیدالتزام
probation ازادی مشروط
probation دوره ازمایشی
probation تعلیق مجازات
probation کاراموزی به سر بردن محکومین جوان در مراکز اموزش مخصوص کانون اصلاح و تربیت
probation officer مامور نافر
probation officer ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
probation officers مامور نافر
probation officers ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
he was engagedon probation بشرط ازمایش اورابکارگماشتند
he was engagedon probation بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
probation order دستور یا حکم تعلیق مجازات
on probation در دوره تعلیق مجازات
on probation به شرط تعلیق مجازات
on probation در آزادی مشروط
on probation در دوره ازمایشی
to suspend somebody's sentence on probation مجازات کسی را با شرط دوره آزمایشی به تعویق انداختن [قانون]
to place somebody on probation مجازات کسی را با شرط دوره آزمایشی به تعویق انداختن [قانون]
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com