English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 188 (9 milliseconds)
English Persian
to blow a whistle سوت زدن
Other Matches
whistle سوت
whistle صفیر
whistle سوت زدن
referee's whistle سوت داور
slow whistle تاخیر داور در سوت زدن پس از خطا
steam whistle سوت بخار
steam whistle سوت ماشین
home whistle امتیاز واقعی یا فرضی
galton whistle سوت گالتن
delayed whistle سوت اعلام افساید
whistle stop در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
penny whistle نی کودکانه
penny whistle نی لبک ساده
whistle-stop در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
whistle in the dark <idiom> سعی درفراموش کردن ترس
final whistle سوت پایان [ورزش]
starting whistle سوت آغاز بازی [ورزش]
wolf-whistle <idiom> سوتی که مرد برای جلب توجه زن(جذاب) می زند
wolf-whistle نوعیسوتکهسببتغییرصدااززنبهمردشود
wet one's whistle <idiom> نوشیدن الکل
whistle a different tune <idiom> عوض کردن میل شخصی ویاعقیده گذشته
Whistle past the graveyard <idiom> تلاش برای بشاش ماندن در اوضاع وخیم
whistle for the start of the second half سوت آغاز نیمه دوم بازی
blow on باد زدن
blow off شیر تخلیه
blow in حمله از میان خط
blow down بافوت درست کردن
blow down پراندن
blow down داغان کردن
blow a way بادبرد
at one blow در یک وهله
to blow up بادکردن
at one blow بیک ضربه
after blow پس دمیدن
blow out ترکیدن
blow out پنجرشدن
blow out پنچری منفجر شدن
to blow up ترکیدن
to blow over تمام شدن
to blow over گذشتن
blow over <idiom> از خود تمجید کردن ،قوربون خودرفتن
over blow زیاد دمیدن
by blow ضربت تصادفی
blow it (something) <idiom> کوری عصا کش کور دگرشود
blow over رد شدن
blow over طی شدن
blow over گذشتن
blow out خروج ناگهانی
blow out سوختن انفجار
blow out به خارج دمیدن
blow out انفجار
blow on فوت کردن
blow up توقف غیر منتظره یک برنامه به خاطر یک اشتباه یا به دلیل مواخه شدن با شرایطی ازداده که نمیتواند ان را بکارگیرد
blow up عکس بزرگ شده
blow ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ با دو ضربه
blow دمیدن پرتاب محکم توپ
blow هدر دادن موقعیت
blow دمیدن مکش هوا
blow-up ترکاندن عصبانی کردن
blow-up انفجار
blow-up عکس بزرگ شده
blow-up شکمدان
blow-up شکم دادگی
blow ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی
blow up تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
blow up منفجر کردن
blow up ترکاندن عصبانی کردن
blow up انفجار
blow گداختگی
blow ذوب
blow ضربه
blow up شکمدان
blow up شکم دادگی
blow دمیدن هوا
blow جوشیدن
blow-up تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-up منفجر کردن
blow ترکیدن
blow وزیدن
blow در اثر دمیدن ایجاد صدا کردن
blow دمیدن
blow by blow دم بدم
blow by blow پشت سرهم
blow by blow یک ریز یک گیر
blow-by-blow دم بدم
blow-by-blow پشت سرهم
blow-out جای باد در رفتن
blow ضربت
blow وزش نواختن
blow-up توقف غیر منتظره یک برنامه به خاطر یک اشتباه یا به دلیل مواخه شدن با شرایطی ازداده که نمیتواند ان را بکارگیرد
blow-by-blow یک ریز یک گیر
blow صدمه
to blow a fuse فیوزی سوزاندن
to blow the coals اتس رادامن زدن
to blow the expense بی پرواخرج کردن
to blow the bellows دمیدن ششها
to blow the gaff بوق زدن
to blow the gaff توط ئهای رااشکارکردن
to blow nose گرفتن بینی
to blow somebody's mind <idiom> <verb> کسی را کاملا غافلگیر کردن
to blow out alamp خاموش کردن چراغ
blow one's own horn <idiom> شکست درچیزی
to blow ones own trumpet خودستایی کردن
to blow one's nose دماغ گرفتن
to blow one's nose بینی پاک کردن
to blow somebody's mind <idiom> <verb> کسی را شگفتگیر کردن
whale blow نهنگ ها اب را به بیرون می دمند
to blow a horn بوق زدن
body blow سدیبزرگدربرابررسیدنبههدفی
To blow ones own trumpet. از خود تعریف کردن
Go and blow your nose. برو دماغت رابگیر ( نظافت بینی )
to blow up dust گرد و خاک به پا کردن
To receive a blow. ضربه خوردن
blow torch پستانک
blow-drying گیسو را خشک کردن
blow-dry گیسو را خشک کردن
to puff and blow نفس نفس زدن
to puff and blow سخت نفس کشیدن
to strike a blow for سنگ
to strike a blow for به سینه زدن درسرچیزی دعواکردن
to give somebody a blow به کسی ضربه وارد کردن
blow-dried گیسو را خشک کردن
blow-dries گیسو را خشک کردن
to give somebody a blow به کسی ضربه زدن
blow-ups توقف غیر منتظره یک برنامه به خاطر یک اشتباه یا به دلیل مواخه شدن با شرایطی ازداده که نمیتواند ان را بکارگیرد
blow-ups انفجار
blow-ups ترکاندن عصبانی کردن
blow-ups منفجر کردن
blow out fuse فیوز انفجاری
blow out magnet مغناطیس جرقه
blow-outs جای باد در رفتن
blow pipe بوری
blow pipe نتیجه ه شیشه گری
blow pipe تفنگ بادی
blow torch چراغ لحیم کاری [ابزار]
blow torch کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch بوری زرگری یا جوشکاری نیچه
blow off valve سوپاپ قطع دم
blow-ups عکس بزرگ شده
blow bitumen قیر هوادار
blow bitumen قیر دمیده
blow cold هوای سرد دمیدن
blow-ups تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-ups شکم دادگی
blow full به طور کامل دمیدن
blow gun تفنگ بادی
blow hole دیگ جن
blow hot هوای گرم دمیدن
blow-ups شکمدان
blow in doors دری در مجرای ورودی موتورهواپیما که در اثر اختلاف فشار علیرغم نیروی فنربطرف داخل باز میشود
blow tubes لولههای دمنده
bottom blow شیر ته دیگ بخار
magnetic blow out with با خاموش کننده مغناطیسی
foul blow ضربه خطا
foundamental blow ضربه کارساز
hammer blow ضربت قوچ
hammer blow ضربه قوچ
low blow ضربه بوکس خطا به پایین تراز کمر
magnetic blow out خاموش کننده مغناطیسی
silicon blow گرم دمیدن
straight blow ضربه مستقیم در بوکس
the wind blow over بادایستاد
to blow atrumpet نواختن شیپور
to blow fire فوت کردن اتش
fore blow پیش دمیدن
fly blow تخم مگس گذاشتن در
fly blow الوده به تخم مگس کردن
finishing blow ضربه مرگ
finishing blow ضربه اخر
death blow ضربت مهلک
death blow ضربت کشنده
to blow out one's brains اعصاب کسی را خورد کردن
fly blow تخم مگس
to blow great guns سخت وزیدن
to blow hot and cold وقتی باکسی گرم گرفتن ووقتی سرد شدن
To deliver (strike) a blow ضربه زدن ( وارد آوردن )
to blow hot and cold دودل بودن
flies blow meat حشرات روی گوشت تخم میگذارند
magnetic blow out arrester برقگیر با خاموش کننده مغناطیسی
To deliver (strike ) a blow . ضربه وارد ساختن
to blow great gun سخت وزیدن
blow resulting in death ضربه منجر به موت
blow with the open glove ضربه با دستکش باز بوکس
The blow made my head swin. در اثر ضربه سرم گیج خورد
magnetic blow out circuit breaker کلید قدرت با خاموش کننده مغناطیسی
The blow made me giddy young girl . دختر گیج وسر بهوایی است
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com