English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 38 (4 milliseconds)
English Persian
to choir in eating جلوگیر شدن
Other Matches
choir دسته سرایندگان
choir گروه خوانندگان
choir دسته خوانندگان
choir بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
choir کر
ante-choir [فضای خالی جلوی تریبون دسته همسرایان در کلیسا]
choir-aisle [راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
choir loft جای مخصوص خواندن کلیسا
to choir a hymn سرودی راباهم خواندن
choir-loft [بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
choir-rail [ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
choir-screen [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
choir-stall صندلی بلند
choir-stall [صندلی های مبلی گروه کر]
choir-wall [دیواره ی جداکننده جایگاه]
choir organ manual دستهتنظیمکر
(be) eating someone <idiom> آزارواذیت کسی
eating خوراکی
eating غذاخوری
eating out صرف غذا بیرون از منزل
eating خوردنی
eating خوردن
eating غذا
eating خورد و خوراک
eating خورنده
eating خوران
eating خوش خوراک
eating apple سیب خوردنی
eating house خوراک پزخانه
eating house رستوران
excessive eating خوردن زیاد
excessive eating پرخوری
eating disorder اختلال خورد و خوراک
man-eating حیواناتآدمخوار
Appetite comes with eating. <proverb> با پیش رفت فعالیت تمایل افزایش می یابد. [ضرب المثل]
man eating shark ماهی کوسه
man eating shark کوسه ماهی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com