Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (5 milliseconds)
English
Persian
to crush a cup of wine
جام بادهای رانوشیدن یاسرکشیدن
Other Matches
crush
سانحه هوایی
crush
له کردن خرد کردن برخورد کردن بزمین
crush
مچاله کردن
crush
شکستن
crush
خردکردن
have a crush on
<idiom>
مجذوب کسی شدن
to crush into
بزورداخل شدن
to crush out
محو کردن
crush
تصادف کردن
to crush out
پاک کردن
crush
فشردن
crush
چلاندن
crush
له شدن خردشدن
crush
باصدا شکستن
crush
شکست دادن پیروزشدن بر
crush barrier
حصار
to crush to death
کشتن
to crush to death
درزیرپا
to crush to death
له کردن وکشتن
crush hat
کلاه بازیگرخانه
crush hat
کلاه نمدی نرم که ازله شدن خراب نمیشود
crush room
گردش گاه بازیگرخانه
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
to nip or crush in the bud
در نخستین مرحله رشد کشتن یا پایمال کردن
wine
شراب نوشیدن
wine
خمر
wine does not a with me
شراب بمن نمیسازد باده بمن سازگار نیست
wine
می
wine
باده
in wine
مست
in wine
سرخوش
to take wine with any one
با کسی هم پیاله شدن
wine
شراب
wine cellar
انبار شراب
wine bar
مشروبفروشی
wine vault
میخانه سرداب شرابی
fortified wine
شراب قوی
wine bibber
باده نوش میگسار
wine cellar
شراب دخمه
sparkling wine
نوعیمشروب
fortified wine
شراب تقویت شده
wine taster
جام شراب مخصوص نمونه گیری
wine taster
کسیکه شراب را بوسیله چشیدن ازمایش میکند
wine seller
میفروش باده فروش شراب فروش خمار
wine press
چرخشت
wine palm
هرنوع نخلی که ازمیوه ان برای شراب کشی استفاده میشود
wine of opium
محلول تریاک وشراب
wine maker
شراب ریز
wine drinking
شرب خمر
wine cooper
کسیکه کارش جادادن یافروختن باده است
wine cooler
هرنوع وسیله یا مخزن سردکننده شراب
to lay down wine
شراب را انبار کردن یا جادادن
to drink wine
می گساردن
it is a racy wine
شرابش اصل است
wine of ipecac
شربت اپیکا
ipecacuanha wine
شربت اپیکا
he is warm with wine
کله اش گرم است
grcen wine
شراب نارس
grcen wine
شراب تازه
fruity wine
بادهای که مزه انگوربدهد
crust of wine
جرم شراب در روی شیشه
adam's wine
حضرت آدم
adam's wine
آب
it is a racy wine
اصل مزه
it is a racy wine
شراب رادارد
spirits of wine
عرق دو اتشه
to drink wine
باده نوشیدن
to drink wine
می خوردن شراب خوردن
spirits of wine
عرق خالص
spirits of wine
الکل
spirit of wine
عرق دو اتشه
spirit of wine
عرق خالص
spirit of wine
الکل
rhenish wine
شراب اسمانی
straw wine
شراب شیرین کشمش
The milk
[the wine]
has already turned
[gone off]
.
شیر
[شراب]
پیش از این بریده شده است.
good wine needs no bush
چیزخوب نیازمند به معرفی نیست
wine waiter corkscrew
درشراببازکن
white wine glass
جام مشروبسفید
He has a crush on that young girl . He is stuck on that young girl .
گلویش پیش دخترک گیر کرده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com