Dictiornary-Farsi | to exhaust one's efforts | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 71 (5 milliseconds)

English	Persian
to exhaust one's efforts	منتهای کوشش را بعمل اوردن


Other Matches

efforts	تقلا
best efforts	بهترین مساعی
Thank you for your efforts.	با تشکر از زحمات شما.
efforts	سعی
efforts	کوشش
efforts	تلاش
Thank you for your efforts.	با تشکر برای تلاش شما.
to relax in one's efforts	درکوشش خود سست شدن
spasmodic efforts	کش واکش
spasmodic efforts	کوشش متناوب
Our efforts (endeavours) came to nothing (nil)	تلاشهای ما بجایی نرسید
To make desperate efforts.	این دروآن در زدن ( تلاش کردن )
Unrelenting(sustained) efforts.	تلاشهای پیگیرانه
exhaust	تخلیه کردن خروج
exhaust	خالی شدن بطور کامل
exhaust	تخلیه
exhaust	اگزوز
exhaust	خروج
exhaust	در رو مفر
exhaust	تهی کردن
exhaust	نیروی چیزی راگرفتن
exhaust	خسته کردن ازپای در اوردن
exhaust	تمام کردن بادقت بحث کردن
exhaust	خروجی
exhaust	تمام شدن انرژی خسته شدن یا کردن
exhaust	خروج گاز یابخار
exhaust	لوله اگزوز
exhaust stroke	مرحله تخلیه
exhaust stroke	ضربه خروجی
exhaust stroke	مرحله اگزوز
exhaust steam	بخار خروجی
exhaust system	سیستم تخلیه دود
exhaust system	سیستم اگزوز
exhaust valve	سوپاپ دود
exhaust valve	شیر خروج
exhaust pipe	لوله اگزوز
exhaust fan	هواکش کارگاه
combustion/exhaust	اگزوز-خروجبخار
exhaust duct	کانالاگزوز
exhaust stack	لولهاگزوز
exhaust velosity	سرعت خروج
exhaust port	دریچه خروجی
exhaust port	مجرای خروجی
exhaust gas	گاز خروجی
exhaust fan	پروانه خروجی
exhaust fan	بادبزن مکنده
exhaust connection	اتصال خروجی
exhaust cone	مخروطی اگزوز
exhaust chute	ناودان تخلیه
exhaust chamber	اطاقک خروجی
exhaust cam	بادامک خروجی
exhaust air	هوای خروجی
dust exhaust	تخلیه گرد و خاک
exhaust gear	چرخ دندانه خروجی
exhaust in jector	اب رسان
exhaust manifold	چندراهی اگزوز
exhaust pipe	لوله خروجی
exhaust pipe	لوله خروج بخار یا دود
exhaust passage	گذرگاه خروجی
exhaust nozzle	نازل خروجی
exhaust manifold	مانیفولداگزوز
exhaust manifold	چند راهه خروجی
exhaust guide vanes	پردههایراهنمایاگزوز
bayonet exhaust pipe	قسمت پهن انتهای لوله اگزوز
exhaust gas temperature	دمای گاز خروجی
exhaust valve housing	حوضینگ شیر خروجی
exhaust bin level	فاقد موجودی
exhaust bin level	اتمام موجودی
exhaust gas admission	اگزوز ورود گاز
back-firing [detonating] exhaust	لوله اگزوز آتش گیر