Dictiornary-Farsi | to gulp down ones tears | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 47 (1 milliseconds)
English	Persian
to gulp down ones tears	گریه رادرگلوحبس کردن


Other Matches

to emtpy [your] glass in one gulp [at a gulp]	جام را یک نفس خالی کردن
to drink something down in one gulp [at a gulp]	چیزی را یک نفس نوشیدن
gulp	جرعه بزرگ [آشپزی]
gulp	گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulp	گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulp	صدای حاصله از عمل بلع
gulp	فرو بردن
gulp	بلع قورت دادن
gulp	لقمه بزرگ
gulp	جرعه
gulp	قورت
tears	پاره کردن
tears	اشک
tears	سرشک
tears	گریه
tears	:
tears	: دراندن
tears	گسیختن گسستن
f. tears	گریه زورکی
tears	پارگی
tears	چاک
tears	چاک دادن
tears	دریدن
to melted in to tears	بگریه در امدن
to rain tears	اشک باریدن
to rain tears	اشک ریختن
to shed tears	اشک ریختن
move to tears	اشک از چشمان کسی جاری شدن
crocodile tears	اشک دروغی
job's tears	دمع ایوب
to burst into tears	مانندانارترکیدن
to burst into tears	زیرگریه زدن
they mingle their tears	با هم گریه می کنند
crocodile tears	اشک تمساح
job's tears	شجره التسبیح
tears fell down his cheeks	اشک از چشمانش سرازیر شد
to wepp bitter tears	زارزار گریستن
to kiss away a child's tears	بابوسیدن بچه اشکهایش راپاک کردن
tears rained down his cheeks	اشک بر چهره اش روان شد
To burst into tears (laughter).	زیر گریه ( خنده ) زدن
tears suffused his eyes	اشک در چشمانش پر شد
to cry bitter tears	زارزارگریستن
he laughed till the tears came	انقدر خندیدکه اشکش سرازیرشد
Tears remedy every irremediable ailment. <proverb>	گریه بر هر درد بى درمان دواست .
To begin to weep . to burst into tears .	گریه افتا دن
Her sad story moved us to tears.	داستان غم انگیزش همه ما را بگریه انداخت


Recent search history

Contact | Terms | Privacy