Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (5 milliseconds)
English
Persian
to plead against a decision
نسبت به تصمیمی اعتراض کردن
Other Matches
plead
در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
plead
دفاع کردن
plead
لابه کردن عرضحال دادن
plead with
درخواست کردن
plead with
التماس کردن
plead
محاجه کردن
To be all over some one . To plead with someone .
قربا ؟ صدقه کسی رفتن
plead for justice
دادخواهی کردن
plead for the widow
در حق بیوه زنان دادخواهی کنید
plead guilty
اقرار به جرم کردن
plead not guilty
اقرار به جرم نکردن
plead not guilty
خود رابیگناه قلمداد کردن
plead of justice
دادخواستن
plead quilty
اقرا به جرم کردن
to plead with a person
با کسی محاجه کردن
to plead guilty
اقرار بگناه کردن
to plead for a person
از کسی شفاعت یادفاع کردن
To plead ignorance.
اظهار بی اطلاعی کردن
to plead with a person
نزدکسی دادخواهی کردن
to come to a decision
رای دادن
[قانون]
to come to a decision
تصمیم گرفتن
take a decision
اتخاذ تصمیم کردن
decision
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
decision
قرار
decision
مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decision
نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد
decision
مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود
decision
عزم
decision
علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
decision
دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
decision
برنده کشتی با امتیاز
decision
برنده با امتیاز
decision
تصمیم
decision
حکم دادگاه داوری
decision
نتیجه
decision
تصمیم گیری برای انجام کاری
decision
اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
decision
رای
premature decision
تصمیم نا بهنگام یا شتاب امیز
split decision
رای اکثریت داوران
decision symbol
علامت تصمیم
to make a decision
رای دادن
[قانون]
to make a decision
تصمیم گرفتن
logical decision
تصمیم منطقی
final decision
رای قطعی و نهایی
decision model
الگوی تصمیم گیری
decision criteria
ضوابط تصمیم گیری
decision height
حداکثر ارتفاع مسیر فرودهواپیمای بی خلبان از سطح زمین
decision making
تصمیم گیری
decision maker
تصمیم گیرنده
decision instruction
دستورالعمل تصمیمی
decision lag
تاخیر زمانی در تصمیم گیری
decision process
فرایند تصمیم
decision structure
ساختار تصمیم
decision box
جعبه تصمیم
decision variable
متغیر تصمیم گیری
decision altitude
ارتفاع نهایی مسیرفرودهواپیمای بی خلبان حداکثرارتفاع در مسیر فرود
decision tree
درخت تصمیم
decision tree
اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
decision tree
مسیر تصمیم گیری
decision theory
تئوری تصمیم
decision theory
نظریه تصمیم گیری
decision table
جدول تصمیم گیری
decision table
جدول تصمیم
decision table
جدول تصمیمی
decision instruction
دستورالعمل تصمیم
It was a well - timed ( timely ) decision .
تصمیم بموقعی بود
decision making policy
سیاست تصمیم گیری
decision making unit
واحد تصمیم گیرنده
decision support system
سیستم پشتیبانی تصمیم
make or buy decision
تصمیم به ساخت یاخرید
A one-sided(unilateral)decision.
تصمیم یکجانبه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com