Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (1 milliseconds)
English
Persian
to prick the bubble
باد کسی را خوابانیدن
to prick the bubble
مشت کسیرا باز کردن
Other Matches
prick
خراش سوزن
prick
راست
prick
شق
prick
خلیدن باچیز نوک تیز فروکردن خراش دادن
prick
با سیخونک بحرکت واداشتن
prick
تحریک کردن ازردن
to prick at something
بچیزی سوزن یا تیغ زدن چیزیرا کمی سوراخ کردن
to prick off
نشا کردن
prick
الت ذکور
prick
سیخونک
prick
نیش
prick
هدف
prick
زخم بقدر سرسوزن
prick
نقطه
prick
منظور
prick
نقطه نت موسیقی
prick
چیزخراش دهنده
prick
خار
prick
تیغ
prick
جزء کوچک چیزی
prick eared
راست گوش
pin prick
چیزی که مایه اندک انگیختگی گرد د
bubble help
خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید
bubble
حباب
bubble
اندیشه پوچ
bubble
گفتن
bubble
خروشیدن جوشاندن
bubble
حباب براوردن
bubble
بیان کردن حباب
bubble
ابسوار
bubble
قلقل زدن
bubble
جوشیدن
soap bubble
حباب کف صابون
to bubble over with wrath
جوش زدن
to bubble over with wrath
خروشیدن
hubble bubble
شلوغ
hubble bubble
قلیان
soap bubble
چیزجالب وزود گذر
bubble and squeak
خوراک کلم و سیب زمینی سرخ شده
bubble level
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
Burst sb's bubble
<idiom>
تو ذوق کسی زدن
hubble-bubble
قلیان
bubble baths
وان پر کف و معطر شده
bubble baths
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
bubble bath
وان پر کف و معطر شده
bubble bath
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
hubble bubble
غلیان
gas bubble
حباب گاز
bubble point
نقطه جوش
bubble sort
جور کردن حبابی
bubble sextant
سکستانت مایعی
bubble horizon
افق نمایان از زیر ابر
bubble memory
روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
bubble memory
سرعت بالا و حافظه متحرک
bubble memory
مین فرفیت بالا
bubble memory
حافظه حبابی
bubble jock
بوقلمون نر
bubble sort
روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
bubble gum
ادامس بادکنکی
bubble tray
بشقابک حباب
bubble cap
فنجانک حباب
bubble tower
برج حباب
bubble chamber
اتاقک حباب
bubble tower
برج تقطیر
bubble sorting
جور کردن حبابی
bubble sort
سورت حبابی
bubble sort
مرتب کردن حبابی
bubble horizon
ابرشکافدار
bubble turn and slip
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
magnetic bubble memory
حافظه حبابی مغناطیسی
bubble tray column
ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
bubble cap plate column
ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
Even if you thik I am being foolish, please don't burst my bubble.
حتی اگر فکر می کنی احمقم لطفا توی ذوقم نزن.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com