Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 34 (1 milliseconds)
English
Persian
to put somebody in chains
<idiom>
دست و پای کسی
[چیزی]
را بستن
[اصطلاح]
Search result with all words
chains
:زنجیر
chains
کند وزنجیز حلقه
chains
رشته
chains
سلسله
chains
: زنجیرکردن
chains
شبکه زنجیری
chains
زنجیره
chains
زنجیر
chains
سری عکسهای یک منطقه زنجیر
chains
سلسله سلسله مراتب
chains
سری
chains
سلسله کوه
chains
زنجیر مساحی
chains
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
chains
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chains
از کلمه قبلی
chains
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chains
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chains
دارد.
chains
رکود داده در یک فایل زنجیری
chains
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
chains
لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
chains
روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
chains
لیستی از داده که در آن هر اطلاع حاوی آدرس موضوع بعدی در لیست است
chains
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chains
متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chains
مراجعه کنید به CATENA
food chains
زنجیره غذایی
to hug oneŠs chains
خوشنودبه بندگی بودن
to hug oneŠs chains
بغل گیری
to hug oneŠs chains
دراغوش گیری گلاویزی
to hug oneŠs chains
گیر
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com