English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 145 (7 milliseconds)
English Persian
to queer the pitch for any one نقشه کسی رابرهم زدن انگشت توی شیرزدن
Other Matches
queer عجیب و غریب
queer گرفتارشدن
queer مختل کردن
queer خل خنده دار
queer غیر عادی
to feel queer بی حال بودن
in queer street دچار رسوایی
in queer street درمضیقه گرفتاربدهی
in queer street درسختی یاتنگی
he is a queer man یکجورادمی است
he is a queer man ادم غریبی است
to feel queer گیج بودن
he is a man of queer habits مردی است دارای عادتهای غریب
pitch دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
pitch قطران
pitch نواک
pitch وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
pitch تعداد حروف کم در یک اینچ از خط جا می شوند
pitch پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
pitch upon انتخاب کردن
pitch into به خوراک حمله کردن
to pitch into زور اوردن به حمله کردن
to pitch upon something چیزی را برگزیدن یا انتخاب کردن
to pitch in جدادست بکارشدن
pitch in شروع به خوردن غذاکردن
pitch in با سعی و جدیت شروع بکارکردن
pitch in <idiom> به چیزی پول یا کمک دادن
pitch قیر اندودکردن
pitch گام سیم پیچی
pitch قیر
pitch درجه
pitch گام
pitch توپ را زدن
pitch توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
pitch نصب کردن
pitch خیمه زدن برپاکردن
pitch استوارکردن
pitch زیروبمی صدا
pitch دانگ صدا
pitch جای شیب پلکان
pitch سرازیری
pitch اوج پرواز اوج
pitch استقرار
pitch ضربت باچوگان نصب
pitch پرتاب
pitch پرتاب کردن
pitch ته مانده تقطیر
pitch زفت
pitch میل
pitch چرخش عمودی وعرضی ناو
pitch شیب
pitch چادرزدن
pitch بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
pitch خیمه زدن
pitch تن صدا
pitch زیر و بمی
pitch زمین بازی
pitch زاویه سوراخهای گوی بولینگ
pitch بالاو پایین رفتن هواپیما یا قایق
pitch طول طناب کوهنوردی
pitch تفاله قطران
pitch pine کاج قیری
pitch of spiral پای پیچ
pitch of poles گام قطبها
pitch dark قیرگون
pitch diameter قطر گام
pitch diameter قطر جناح
pitch diameter قطر پهلو
pitch line مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
pitch of arch خیز قوس
pitch of arch خیز طاق
pitch dark سیاه
pitch pine شجرالقطران
pitch resin لبان شامی
track pitch گام شیار درجه شیار
variable pitch جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
winding pitch گام سیم پیچی
perfect pitch رجوع شود به pitch absolute
pitch wheel چرخکوککردن
fever pitch فوقالعادههیجانانگیز
To pitch a tent. چادر زدن
pitch a tent <idiom> چادرزدن
pitch-and-toss شیر یا خط
track pitch فاصله شیار
tooth pitch گام شیار
tooth pitch گام دندانه
pitch setting تنظیم گام ملخ یا رتورهلیکوپتر بطوریکه همه تیغه ها گام مطلوب را دارا باشد
pitch speed حاصل ضرب گام هندسی متوسط و تعداد دوران درواحد زمان
pole pitch گام قطب
reverse pitch گام معکوس
rivet pitch فاصله بین مراکز سوراخهای پرچ
standard pitch گام استاندارد
theoretical pitch گام تئوریک
pitch macadam سنگریزه قیر
to pitch on one's head از سر پرت شدن
pitch dark تاریک
pitch black خیلی سیاه
cyclic pitch گام دورانی
diameter pitch قطر گام
diametral pitch گام قطری
dot pitch فاصله میلیمتری میان نقاط منفرد روی یک صفحه نمایش
dot pitch درجه نقطه
effective pitch گام موثر
feed pitch گام پیش بری
feathering pitch گام فدر
coil pitch گام پیچک
pitch black قیرگون
pitch-black قیرگون
pitch-black خیلی سیاه
absolute pitch زیر و بمی مطلق
back pitch گام خور پیچک
base pitch فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
character pitch تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
character pitch pica
character pitch type elite
pitch and toss بازی بیخ دیواری
fractional pitch گام کسری
pitch cap کلاه زفت
pitch coal ذغال سنگ قیری
pitch and toss نوعی بازی شیر یاخط
pitch altitude زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
pitch a yarn قصه گفتن
pitch control کنترل گام ملخ
pitch control کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
nominal pitch گام اسمی
pitch control کنترل سیستم مرکب درهلیکوپتر
full pitch گام پر
full pitch پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
geometric pitch گام هندسی
grid pitch گام شبکه
pitch circle دایره گام
pitch curves تلاقی سطوح طرفین دندانه
mineral pitch اسفالت
mineral pitch قیر معدنی
adjustable pitch propeller ملخ با گام قابل کنترل
controllable pitch propeller ملخ با گام قابل کنترل
fixed pitch propeller ملخ با گام ثابت
coal tar pitch قیر ذغال سنگ
coal tar pitch قیر قطران ذغال سنگ
pitch of armature winding گام پیچک
collective pitch control کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
cyclic pitch control کنترل گام دورانی
straight run pitch تفاله اولین تقطیر
tough pitch copper مس چقرمه
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com