English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 161 (8 milliseconds)
English Persian
to send in one's papers کناره گیری از کار کردن استعفا دادن
Search result with all words
please send me the p papers خواهشندم سوابق یاپرونده انرابرای من بفرستید
Other Matches
papers ورقه مشخصات کشتی
papers درکاغذ پیچیدن
papers روی کاغذاوردن
papers چاپ کردن
papers روش حرکت دادن کاغذ به جلو
papers کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
papers وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند
papers وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند
papers محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
papers حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papers ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papers سفته برات
papers اوراق بهادار
papers روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
papers کاغذ
papers روزنامه
papers مقاله
papers جواز پروانه
papers ورقه
papers ورق کاغذ
papers اوراق
papers روی کاغذ نوشتن
papers یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
mercantile papers برگهای بهاداربازرگانی
negotiable papers اوراق بهادار
negotiable papers اوراق قابل انتقال
commerical papers اسناد تجارتی
clearance papers اسناد خروج کشتی از بندر
he writes for the papers برای روزنامه هامقاله مینویسد
there is a rush for the papers مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
ship's papers اسناد حمل
ship papers اسناد کشتی
commercial papers اوراق تجارتی
commerical papers اوراق تجارتی
walking papers ورقه خاتمه خدمت
application papers مدارک درخواستنامه
White Papers گزارش هیئت دولت نامه سفید
White Papers کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Papers کتاب سفید
walking papers <idiom> برگه اخراج
secret papers اوراق سری
secret papers اسناد سری
Here are my car registration papers. بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
To mark the examination papers . ورقه های امتحان رانمره دادن
He put his papers in order before going to bed . قبل ازخوابیدن کاغذهایش را مرتب کرد
send only فقط فرستادنی
send away جواب دادن
send down پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
send down دانشجویی را از دانشگاه بیرون کردن
send on جداگانه فرستادن
send down اخراج کردن
send in وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
send in رهسپار کردن
send in فرستادن
send out صادر کردن
send out فرستادن
to send one to the right about عذر کسی را خواستن
to send out برگ دادن
to send upon an e مامور سفارت کردن
to send upon an e به سفارت اعزام کردن
send away for something <idiom> تقاضا نامه نوشتن
send up <idiom> حکم به زندان انداختن کسی
to send off فرستادن
to send one to the right about کسی را روانه کردن
to send off مشایعت کردن
send out اعزام کردن
send out اعزام
send out دادن
to send away روانه کردن
to send away اعزام داشتن
to send down بیرون کردن
to send off فرستادن
to send out برگ کردن
send off همراهی
send گسیل داشتن
send اعزام داشتن
send ارسال داشتن
send مرخص کردن
send ارسال نمودن
send ایفاد کردن فرستادن روانه کردن
send روانه کردن
send فرستادن
send-off اخراج بازیگر
send off مشایعت کردن
send off ایین بدرود ودعای خیر
send off حرکت اسبها از دروازه شروع
send off اخراج بازیگر
send-off مشایعت کردن
send-off همراهی
send-off ایین بدرود ودعای خیر
send-off حرکت اسبها از دروازه شروع
send up بزندان فرستادن
send-up بزندان فرستادن
send-up زندانی کردن
send away روانه کردن
send away for سفارش دادن
send up زندانی کردن
request to send تقاضای ارسال
Send them in two at a time . آنها رادو تا دوتابفرست تو
send-offs مشایعت کردن
to send word خبردادن
to send word پیغام دادن
send-offs همراهی
send-offs ایین بدرود ودعای خیر
to send to the press برای چاپ فرستادن
to send to grass بچرافرستادن
to send to grass زمین زدن
to send to glory راحت کردن
send someone packing <idiom> گفتن ترک کسی
send a letter نامهای بفرستید
send a letter کاغذ بدهید
to send home به خانه [از جایی که آمده اند] برگرداندن
to send a message to somebody پیامی به کسی فرستادن [سیاسی یا اجتماعی]
Please send me information on ... خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
send back پس فرستادن
to send something to my friend چیزی را به دوستم فرستادن
send back برگرداندن
to send back پس فرستادن
Can you send a mechanic, please? آیا ممکن است لطفا یک یک مکانیک بفرستید؟
to send back برگرداندن
to send to glory کشتن
to send someone packing عذر کسیراخواستن
to send someone packing کسیرا روانه کردن
to send for a person بی کسی فرستادن
to send down rain باران فرستادن
clear to send ترخیص به ارسال
send only device دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
send word خبر دادن
send word for him پیغام برای او بفرستید
to send a message پیام فرستادن
to send a message پیغام د ادن
send-ups زندانی کردن
send-ups بزندان فرستادن
send in one's paper استعفای خود را دادن
to send for a person عقب کسی فرستادن
send word پیغام دادن
Send To command دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
send round دور زدن
to send out an odour بو دادن
send-offs حرکت اسبها از دروازه شروع
send-offs اخراج بازیگر
i will send him my book کتاب خود را برای او خواهم فرستاد
send round فرستادن
send it by post با پست انرا بفرستید
to send mad دیوانه کردن
send on duty مامور کردن
to send for a person پیغام برای کسی فرستادن که بیا
send sailing مسابقه با وسیله بادبان دارروی شن و ماسه
send yaghting مسابقه با وسیله بادباندارروی شن و ماسه
to send soldiers into the streets سربازان را به خیابانها فرستادن
keyboard send receive صفحه کلید ارسال- پذیرش
to send things flying [بخاطر ضربه] به اطراف در هوا پراکنده شدن
Can you send a breakdown lorry, please? آیا ممکن است لطفا یک جرثقیل بفرستید؟
automatic send/reciever ارسال و دریافت خودکار
to send round the hat برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
to send on fools errand پی نخودسیاه فرستادن
To drive (send) somebody mad. کسی را دیوانه کردن
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
To hold out ones begging bowl . To send ( pass ) round the hat . کاسه گدایی دست گرفتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com