Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
to shift freight traffic from road to rail
حمل نقل بار را از جاده به راه آهن منتقل کردن
Other Matches
freight traffic
رفت و امد بار
domestic intercity freight traffic
حمل نقل بار بین شهری بوسیله راه آهن
road traffic
ترافیک جاده ترافیک خیابان
road traffic
رفت و امد خیابان
road traffic
امد وشد خیابان
Is there a road with little traffic?
آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
Is there a road with little traffic?
آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
road traffic offences
جرائم راهنمایی و رانندگی
a low-traffic road
خیابان کم رفت و آمد
commercial road traffic
ترافیک جاده تجاری
over freight
بار بیش از اندازه هوایی یابار ارسالی زیاد از حد
freight
غنی ساختن
freight
باربری
freight
بارکشتی
freight
کرایه کشتی
freight
کرایه
freight
بار
freight
حمل کردن
freight
وسیله حملی که ازنظر قیمت مناسب است ولی کند عمل میکند
freight
کرایه کشتی ارسال بار با هواپیما یاکشتی
freight
هزینه حمل
freight
قیمت حمل
freight
گرانبار کردن حمل کردن
freight
محموله
freight
کرایه کردن
freight collect
هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
freight note
صورتحساب هزینه حمل
freight lighter
قطار سریع السیر جهت حمل کانتینر
freight forwarder
حمل
freight release
فهرنویسی
freight house
انبار
freight forwarder
هزینه حمل
freight note
سندکرایه و بارکشی
freight paid to
هزینه حمل پرداخت شده
freight release
بارنامه بمنظور اعلام دریافت هزینه حمل
freight rate
نرخ حمل قیمت حمل
freight rebate
تخفیف هزینه حمل
freight tonne
فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
freight car
واگن باری
freight cars
واگن باری
freight rate
هزینه حمل
freight rate
نرخ هزینه حمل
freight prepaid
هزینه حمل پیش پرداخت شده
freight forwarder
عامل حمل و نقل
freight forwarder
حمل کننده کالا
basis of freight
پایه محاسبه هزینه حمل
transit freight
هزینه حمل ترانزیتی
dead freight
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
dead freight
کرایه حملی که پرداخت شده ولی استفادهای از ان به عمل نیامده
freight forward
پس کرایه
dead freight
هزینه حمل بابت فرفیت استفاده نشده
balance of freight
پس کرایه
freight trains
قطار باری
freight train
قطار باری
cost and freight
قیمت و بهای حمل و نقل
freight forwarder
واسطه حمل و نقل کالا
to freight out and home
دوسره کرایه کردن
railway freight
بار راه اهن
advance freight
پیش پرداخت کرایه حمل
freight container
کانتینر حمل بار
freight forwarder
مقام تحویل دهنده کالا
freight collect
پس کرایه
freight charges
مخارج حمل
freight charges
هزینههای حمل
railway freight
کرایه راه اهن
freight container
اطاقک حمل بار یکپارچه
railway freight
بارکشی راه اهن
rail
ریل خط اهن
rail
توبیخ
rail
سرزنش
rail
خط اهن
rail
دست انداز کمرکش در و پنجره
third rail
ریل کنتاکت
by rail
باقطار
z rail
ریل یا شینه "زد"
by rail
با راه اهن
rail
سرکوفت طعنه
per rail
با راه اهن
rail
شینه
rail
وادارمیانی در و پنجره
rail
الت میانی در و پنجره
rail
ریل
rail
نرده کشیدن توبیخ کردن
rail
نرده
data freight receipt
رسید اماری حمل
lump sum freight
هزینه حمل کلی
carriage freight paid to ...
با هزینه حمل تا ...
lump sum freight
هزینه حمل مقطوع
conference freight rate
نرخ مشترک شرکتهای کشتیرانی
cost insurance, freight
قیمت بیمه و هزینه حمل
cost insurance and freight
سیف
insurance and freight cost
هزینه بیمه و حمل
freight payable at destination
هزینه حمل در مقصد پرداخت میشود
freight movement
[American E]
حمل و نقل بار
freight and insurance paid to
هزینه حمل و بیمه پرداخت شده
freight route order
ترتیب حمل و نقل درجاده ها
freight route order
ترتیب تقدم استفاده از جاده ها
freight movement
[American E]
رفت و آمد بار
freight transportation
[American E]
حمل و نقل بار بوسیله راه آهن
guard-rail
نرده
conductor rail
ریل هادی شمش هادی
conductor rail
شینه هادی
guard-rail
ریل نگهدار حائل ریل
contact rail
ریل کنتاکت
free on rail
تحویل در راه اهن
rail capacity
فرفیت راه اهن
bottom rail
پاسار
fishplate rail
ریل وصلهای
free on rail
تحویل کالا روی قطار
crane rail
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
catch a rail
برخورد تخته موج سواری باموج و سرنگونی
bullhead rail
ریل سردوبل
fishplate rail
ریل پشت بندی
free on rail
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
frieze-rail
نرده پیشخوان
ship's rail
راه اهن منتهی به کشتی
safety rail
سپرامنیتی
side rail
ریلکناری
sill rail
ریلپایه
railroad rail
ریل راه اهن
rail tanker
واگن مخزن دار
rail switch
دوراهی
rail spike
میخ یا پیچ ریل
rail loading
سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
rail capacity
حداکثرفرفیت کشش ریلها از نظرتعداد قطار در روز
rail bond
پل ریل
sliding rail
ریلمتحرک
top rail
ریلبالایی
rub rail
ریلساینده
rail track
مسیرریل
to rail a place
گرداگردجائی نرده یامحجرکشیدن
balance rail
ریلتوازن
check-rail
ریلتنظیم
closure rail
ریلفرعی
cross rail
نردهمیانی
damper rail
ریلدمبر
hammer rail
ریلچکش
lock rail
ریلقفلشده
metal rail
ریلفلزی
rail joint
اتصالریل
rail section
بخشریل
rail track
خطآهن
running rail
ریلسیار
towel rail
میلهحوله
chancel-rail
دیواره مشبک
[کلیسا]
hug the rail
غلطیدن یا بلندشدن گوی کنارلبه خارجی میز بیلیارد درنتیجه پیچش گوی
hand rail
دست انداز نرده
hand rail
جان پناه
grooved rail
ریل شیاردار
hand rail
دست انداز
hand rail
جانپناه
hand rail
دستگیره نرده
guard rail
جان پناه
guard rail
نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
hand rail
نرده
guide rail
شینه راهنما
guide rail
ریل راهنما
cross-rail
اسکلت چوبی
communion-rail
نرده محراب
choir-rail
[ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
post and rail
مانع در پرش اسب 4 تیر افقی و 2 تیر عمودی
picture rail
قابعکس
manning the rail
گماردن پرسنل به دور ناو یاوسیله برای انجام تشریفات
transport by rail
حمل و نقل بار بوسیله راه آهن
altar-rail
[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
chair-rail
[قرنیز دور تا دور دیوار شبیه پایه ستون]
grab a rail
خارج شدن از موج با گرفتن میله تخته موج
guard rail
نرده دست انداز راه پله
chancel-rail
نرده مشبک
[کلیسا]
single rail logic
منطق تک خطی
strategic concentration by rail
سیستم پولی فلزی
double curtain rail
میلهدوتاییپرده
strategic concentration by rail
نشرمسکوکات فلزی
bottom side rail
ریللغزندهزیرین
skidding door rail
ریل زیر در کشویی
rail tank car
واگن نفت کش
film guide rail
ریلراهنمایفیلم
rail cambering machine
دستگاه ریل خم کن
rail borne vehicle
وسیله نقلیهای که روی ریل حرکت میکند
rail shuttle service
سرویسانتقالریل
double rail logic
منطق دو خطی
missile launch rail
ریل فراگیرنده موشک
bonding resistance of rail
مقدار مقاومت اتصال به ریل
single curtain rail
ریلپردهتکی
pedestrian guard rail
جانپناه برای پیاده رو
top rail of sash
حمایلریلی
cost,insurance,freight and exchange(cif&
هزینه حمل وتغییرات ارز
cost,insurance,freight and exchange(cif&
قیمت
cost,insurance,freight and exchange(cif&
بیمه
top and bottom rail of door frame
پاسار
shift out
انتقال به بیرون
right shift
تغییر مکان به سمت راست
shift
تغییر مکان
shift out
تغییر مکان به بیرون
shift
ابتکار
shift
پخش کردن
shift
تعویض کردن
shift
انتقال جابجا کردن
shift
کلیدمبدل
shift
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com