Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 127 (6 milliseconds)
English	Persian
to suspend payment	پرداخت راموقوف کردن متوقف شدن
Other Matches
suspend	مسکوت گذاشتن
suspend	به تعویق انداختن
suspend	معلق کردن
suspend	موقتا" تعطیل کردن
suspend	معلق
suspend	موقوف الاجرا کردن معلق
suspend	معوق داشتن
suspend	تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
suspend	به عقب انداختن اجرای حکم
suspend	معلق کردن تعلیق دادن
suspend	اویزان کردن
suspend	معوق گذاردن
suspend	معلق کردن موقتا بیکار کردن
suspend	اویزان شدن یا کردن اندروابودن
to suspend	معلق نگه داشتن [در محیطی] [فیزیک] [شیمی]
suspend	دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms]	چیزی را قسطی خریدن
suspend from service	معلق کردن از کار
to suspend somebody's sentence on probation	مجازات کسی را با شرط دوره آزمایشی به تعویق انداختن [قانون]
to suspend [stay] a ruling [proceedings] [the execution]	تعلیق کردن حکمی [دعوایی ] [ اجرای حکمی] [قانون]
by payment	از طریق پرداخت
down payment	پیش قسط
re payment	بازپرداخت
non payment	عدم پرداخت
in payment of	درازای
in payment of	بعوض
in payment of	بجای
on payment	در مقابل وجه
on payment	باپول
on payment	دربرابر پول
against payment	درمقابل وجه
payment	وجه
payment	قسط
payment	پرداخت
payment	تادیه پول
payment	کارسازی
against payment	با پول
down payment	پیش پرداخت
against payment	در برابر پول
payment	تادیه
non-payment	عدم پرداخت
payment in kind	پرداخت غیرنقدی
payment in kind	پرداخت جنسی
payment of a debt	اداء دین
payment of an debt	وفاء دین
payment against a draft	پیش پرداخت در مقابل برات
payment in full	پرداخت کامل
payment against documents	پرداخت در برابر اسناد
payment in full	پرداخت تمام
payment by instalments	پرداخت به اقساط
payment in advance	پیش پرداخت
payment in advance	پیش پرداخت کردن
payment on account	آنچه علی الحساب پرداخت میشود
pre payment	پیش پرداخت
upfront payment	پول بیعانه [پیش بها] [پیش پرداخت] [سپرده] [ودیعه]
transfer payment	پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
to stop payment	درمانده یا ورشکست شدن
terms of payment	شرایط پرداخت
suspension of payment	توقف
stop payment	دستور عدم پرداخت چک به بانک
punctual payment	پرداخت در سر وعده
prompt payment	پرداخت فوری
progress payment	پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
payment under reserve	پرداخت تحت تضمین
payment under a guarantee	پرداخت تحت ضمانتنامه
payment terms	شرایط پرداخت
payment stopped	توقف پرداخت
payment stopped	دستور عدم پرداخت
payment on account	قسط
part payment	بیعانه قسط
part payment	پرداخت اقساطی
final payment	پرداخت نهایی
final payment	پراخت نهائی
documents against payment	اسناد در مقابل پرداخت
document against payment	تحویل اسناد در ازای پرداخت
clean payment	پرداخت بی قید و شرط
as a partial payment	علی الحساب
deferred payment	پرداخت بصورت یوزانس
deferred payment	پرداخت اتی
deferred payment	پرداخت مدت دار
deferred payment	پرداخت معوق
date of payment	موعد پرداخت
casual payment	پیش پرداخت
casual payment	مساعده
in part payment	علی الحساب
installment payment	پرداخت قسطی
advance payment	پیش پرداخت
on account payment	پیش پرداخت
notice of non payment	گواهی عدم پرداخت
demand for payment	تقاضای پرداخت
monthly payment	پرداخت ماهانه
annual payment	پرداخت سالیانه
minimum down payment	حداقل میزان پیش پرداخت
annual payment	قسط سالیانه
average payment	پرداخت متوسط
payment by installments	پرداخت قسطی
To demand prompt payment.	تقاضای پرداخت فوری کردن
arrangement for payment by instalment	قسط بندی
Payment on delivery of goods.	پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
arrangement for payment by instalment	تقسیط
30% down payment against bank guaranty	۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
regular payment of salaries	پرداخت حقوق بطورمرتب
The means of payment will appear unchanged.	شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
annual payment factor	ضریب بازپرداخت سالیانه
discontinue the payment of the cost of	ترک انفاق
late payment damages	خسارت تاخیر تادیه
payment on open account	پرداخت در حساب جاری
lump sum payment	پرداخت یکجا
delayed payment penalty	خسارت تاخیرتادیه
preferential claims payment	طلب ممتازه
deferred payment credit	اعتبار برای پرداختهای معوق
mail order of payment	دستور پرداخت کتبی
payment in due cource	پرداخت به موقع
delayed payment penalty	زیان دیر کرد
balance of international payment	موازنه پرداختهای بین المللی
lump sum payment	پرداخت نقدی
option of delayed payment of the price	خیار تاخیر ثمن
fee [payment to professional people]	حق الزحمه
to make a part [ial] payment	یک قسط را پرداختن
fee [payment to professional people]	اجرت
To pay money. To make a payment.	پول پرداختن
To pay money. To make a payment.	بی پرده صحبت کردن
payment by installments [American English]	قسط
payment on account [American English]	قسط
part [ial] payment of a fine	پرداخت قسمتی از جریمه
secure encryption payment protocol	سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com