Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 38 (1 milliseconds)
English	Persian
to tip something into a container [British E]	چیزی را در محفظه ای ریختن
Search result with all words
container	فرف
container	محتوی
container	کانتینر
container	جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
container	لفاف
container	صندوقهای فلزی بزرگ بااندازههای استانداردکه جهت حمل کالا با کامیون
container	قطار و کشتی بکاربرده میشود
container	محفظه
accumulator container	فرف اکومولاتور
air delivery container	جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
airdrop container	جعبه مخصوص بارریزی هوایی
airdrop container	جعبه حامل بار دربارریزی هوایی
consolidation container	کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
container traffic	تراکم حمل و نقل کانتینرها
container transport	حمل و نقل بوسیله کانتینر
food container	فرف غذا
food container	فرف غذای قابل حمل
freight container	کانتینر حمل بار
freight container	اطاقک حمل بار یکپارچه
full container load	فرفیت پر کانتینر
less than container load	کمتر از فرفیت کانتینر
less than container load	زیر فرفیت کانتینر
liquid air container	مخزن هوای مایع
oil container	فرف روغن
OLE container object	شی ای که حاوی مرجع به شی متصل است یا یک کپی از شی توکار
petrol container	فرف بنزین
water container	فرف اب
container hold	گنجایشانبارکشتی
container ship	انبارکشتی
container terminal	پایانهبستهها
container truck	کامیونکانتینردار
container-loading bridge	پلورودبستههابهکشتی
container/pallet loader	لودرسکویبار
container/pallet loader	کانتینر
gas container	مخزنگاز
ice cream container	مخزن
ice cream container	بستنیساز
Partial phrase not found.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com