Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (5 milliseconds)
English
Persian
toss bombing
نوعی روش بمباران که در ان هواپیما در حال صعود بمب را پرتاب میکند
Other Matches
bombing
بمباران
bombing
بمباران کردن گلوله باران کردن
bombing errors
اشتباهات حاصله از پرتاب بمب
volley bombing
شلیک دسته جمعی
dive bombing
بمباران کردن در حالت شیرجه
carpet bombing
توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
carpet bombing
بمباران منطقهای
bombing height
ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
laydown bombing
بمباران از فاصله خیلی نزدیک به سطح زمین بمباران سینه مال
loft bombing
بمباران از ارتفاع زیاد بمباران قائم
mass bombing
بمباران زیاد
mass bombing
بمباران یکجا
offset bombing
روش بمبارانی که در ان به جای هدف از یک نقطه نشانی استفاده میشود
over the shoulder bombing
نوعی بمباران عمودی که پس از عبور از خط قایم هدف بمب رها میشود
pattern bombing
بمباران پوشش کننده هدف بمباران پوشاننده
bombing height
ارتفاع بمباران
bombing errors
خطای پرتاب بمب
volley bombing
شلیک تیرباران شلیک کردن
suicide bombing
حمله با خودکشی
shuttle bombing
بمباران با استفاده از دوپایگاه هوایی برای بمب گیری
suicide bombing
قصد کشت بوسیله خودکشی
bombing raid
بمبارانکردن
area bombing
بمباران منطقهای
volley bombing
تیرشلیک
bombing angle
زاویه رها کردن بمب
bombing angle
زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
blind bombing zone
منطقه بمباران محدود
to toss up
زود درست کردن
toss up
شیریا خط
to toss up
شیر یاخط کردن
toss up
مسئله مشکوک
toss out
<idiom>
مجبور به ترک شدن ،ازدست دادن
toss off
<idiom>
حاضر جواب
toss off
<idiom>
یک نفس نوشیدن
to toss off
زود انجام دادن
to toss off
سر کشیدن
toss
شیر یا خط اول بازی
toss-up
مسئله مشکوک
toss
بالا انداختن
toss
ضربه بلند
toss
تلاطم
toss
پرتاب
toss
دستخوش اواج شدن متلاطم شدن
toss
پرت کردن انداختن
toss-up
شیریاخط
To toss up a coin .
شیر یا خط کردن ( با سکه )
automatic toss
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
full toss
پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
toss your oars
پارو بالا
pitch and toss
نوعی بازی شیر یاخط
pitch-and-toss
شیر یا خط
pitch and toss
بازی بیخ دیواری
to win the toss
شرط شیررایاخط رابردن
to toss a coin
شیر یا خط کردن
to toss oars
باپاروسلام دادن
to not give a toss about something
[British E]
برایشان اصلا مهم نباشد.
To toss and turn. To roll over.
از پهلو به پهلو غلتیدن (درخواب وغیره )
toss ball against a wall
تمرین ابشار با دیوار
to put
[throw]
[toss]
somebody on to the scrap heap
کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن
[اصطلاح مجازی]
to put
[throw]
[toss]
somebody on to the scrap heap
به کسی کمتر توجه کردن
[اصطلاح مجازی]
toss a coin for choice of service of cou
شیریاخط اول بازی جهت تعیین سرویس والیبال
to put
[throw]
[toss]
somebody on to the scrap heap
به کسی حق تقدم ندادن
[اصطلاح مجازی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com