Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
track ball
گوی نشان
track ball
گوی پیگردی گوی شیار
Search result with all words
ball retour track
مسیر بازگشت گوی بولینگ
Other Matches
track
تسلسل
track
ایز
track
ایز راه
track
خط سیر
track
رد
track
زمین بازیهای میدانی
track
در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
track
تعقیب کردن
to be on one's track
رد کسیرا گرفتن
track
توالی ردپاراگرفتن
track
پی کردن
track
دنبال کردن
track
مسیر
track
اثار
track
مسیرطی شده
track
ردیابی کردن
to be on one's track
مراقب حال کسی بودن
track
پیدا کردن
to be on one's track
زاغ سیاه کسی راچوب زدن
to keep the track of something
ردچیزیراداشتن
to keep the track of something
پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
keep track of
<idiom>
نگهداری یاداشت
track
دنبال کردن یک مسیر به درستی
track
یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
track
محل شیار مشخص روی دیسک مغناطیسی
track
با طناب کشیدن راه
track
جاده
track
خط
track
مسیر دو
track
تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
track
شیار روی دیسک مغناطیسی که حاوی آدرس فایل ها و... که روی شیارهای دیگر ذخیره شده اند است
track
راهچه
track
مسابقه دویدن
track
ادامه گوی در مسیربولینگ
track
تعقیب مسیر کردن
off the track
از موضوع پرت
one track
فقط در یک وهله
track
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
one track
فاقد قوه ارتجاعی
one track
یک راهه
one track
کوتاه فکر
y track
سه راهی در خط اهن
i followed his track
ردپایش را گرفتم
off the track
ازخط پی گم کرده
off the track
بیرون
track off
انحراف از مسیر تعقیب هدف رد شدن نقطه نشانی از روی هدف در نشانه روی
track
اثر
track
راه
track
شیار
track
خط اهن جاده
track
لبه
track
باریکه
track
پیگردی کردن
track down
<idiom>
جستجو کردن
track
رد پا
track
نشان
bridle track
ایز سوارکاران
bridle track
راه باریک
double track
دو
double track
خط
track telling
ارتباط و مخابرات بین هواپیمای شناسایی و سیستم کنترل و ردگیری زمینی مبادله اخبار و اطلاعات ردگیری و تعقیب هدف
track bolt
پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
track bond
ربط
drop track
تعقیب را قطع کنید
drop track
تعقیب موقوف
track circuit
مدار خط
track clearer
جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
track spacing
فاصله بین تعقیبها
track density
تراکم شیار
bridle track
اسب رو
track return
مدار برگشت
cycle track
راه دوچرخه رو
track mode
روش تعقیب هدف
track per inch
مقیاسی از تراکم ذخیره دیسکهای مغناطیسی
creeper track
زنجیر خزشی
crane track
واگن بالابر مسیر عبور کفچه بالابر
crane track
جرثقیل خودکار
track meeting
مسابقه دوومیدانی
track pitch
گام شیار درجه شیار
clock track
شیار زمان سنجی
chain track
مسیر زنجیر
track production
فهور هدف
track production
شروع تعقیب هدف
track down a person
رد پای کسی را گرفتن و او رادستگیر کردن
spur track
جاده فرعی
track diagram
دیاگرام خط
track mode
روش تعقیب زمینی هواپیما به طورخودکار
track and field
دو و میدانی
the police are on his track
مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
sweeper track
مسیر حرکت ناو مین جمع کن
single track
فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
single track
تک راهه
seven track tape
نوار هفت شیاره
primary track
شیار اصلی
primary track
شیار اولیه
ground track
مسیر زمینی
half track
خودرو نیمه شنی یا نیم زنجیر
hostile track
تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
hunter track
مسیر اکتشافی کشتی مین یاب یا مامور کشف و خنثی کردن مین
intended track
مسیر پیش بینی شده هواپیما
intended track
مسیر تعیین شده هواپیما
nine track tape
نوار نه شیاره
kite track
مسیر ارابه رانی به شکل گلابی
the police are on his track
شهربانی اوراتعقیب میکند
the track of a comet
مسیر ستاره دنباله دار
track and field
دیسک و غیره
track and field
چکش
track and field
ه
track and field
وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
feed track
شیار پیشبری
to lay the track
خطاهن کشیدن
to lay the track
ریل گذاری کردن
to lay the track
ریل کشیدن
half track
هاف تراک
forklift track
جرثقیل
forklift track
منجنیق
forklift track
بیل مکانیکی
timing track
شیار تنظیم وقت
full track
شنی دار کامل
full track
تمام شنی خودرو تمام شنی
neutralize track
هدف را تعقیب نکنید دررهگیری هوایی تعقیب موقوف
track tension
کششی شنی
track
[American E]
سکوی ایستگاه راه آهن
alternate track
شیار تغییرپذیر
alternate track
شیاراصلاح پذیر
off the beaten track
<idiom>
غیر عادی
lose track of
<idiom>
ازدست دادن تماس باکسی یاچیزی
track meet
مسابقاتورزشی
title track
قطعهموسیقیکهپسازنام آلبوم میآید
one-track mind
فردیکهتنهابهیکچیزعلاقمنداست
warning track
منطقهجریمه
track shoe
عاج
track number
زمانشمار
track link
اتصالشیار
track lighting
لامپشیار
alternate track
شیار جایگزین
alternate track
شیار متناوب
railway track
خط اهن
railway track
مسیر راه اهن
music track
تیتر موسیقی
[روی محیط ضبط صوت]
to lose track
[of]
فراموش کنند
[یا دیگر ندانند]
که شخصی
[چیزی]
کجا است
inside track
<idiom>
سودبردن
one-track mind
<idiom>
تنها به یک چیز فکر کردن
music track
تیتر آهنگ
track pitch
فاصله شیار
track idler
شیارچرخ
track frame
قالبشیار
curtain track
میلهپرده
rail track
خطآهن
track record
پیشینه
training track
مسیر تمرینی مسابقه اسبدوانی
locomotive track
مسیرلوکوموتیو
exit track
خروجیخطآهن
banked track
پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
banking track
انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
bogie and track
مراحللاستیکسازی
track records
پیشینه
track records
آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
rail track
مسیرریل
rotating track
مسیر/خطدوار
yard track
ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
running track
لبهدرحالحرکت
cinder track
زمین دو
track record
سابقه
true track
تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
trick track
بازی تخته نردقدیمی
track record
آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
track tension
تنظیم شنی تانک
track records
سابقه
forty track disk
قالب فلاپی دیسک که حاوی چهل شیار داده است
head per track disk
دیسک با هد هر شیار
track roller frame
قالبگردندهشیاردار
track search keys
کلیدهایجستجویزمان
dirt track car
نوعی اتومبیل مسابقه در جادههای گلی و شنی
dirt track racing
مسابقه در مسیر گلی و شنی
eighty track disk
دیسک فرمت شده برای شامل شدن هشتاد شیار
Track and field events .
مسابقات دو میدانی
secondary marshalling track
دومینراهباریکه
track layting tractor
تراکتور چرخ زنجیری
railway track layer
ریل گذر راه اهن
track
[on a sound recording medium]
تیتر آهنگ
double track railway bridge
پل راه اهن باسکوی دوبل
track
[on a sound recording medium]
تیتر موسیقی
[روی محیط ضبط صوت]
ball
کانون
[کاموا]
ball
بقچه
[کاموا ]
ball
بال
[رقص]
ball
مجلس رقص
no ball
اصطلاحیدرورزشچوگان
three ball
مسابقه گلف بین سه بازیگر باسه گوی
on the ball
<idiom>
باهوش
ball
گلوله
to a. the ball
اماده انداختن
to a. the ball
توشدن
to a. the ball
توپ رانشان دادن
have something on the ball
<idiom>
باهوش ،زرنگ
have a ball
<idiom>
روزگارخوش داشتن
ball
بیضه
four ball
مقایسه امتیازهای تیم دونفره در هر بخش باامتیازهای تیم حریف
best ball
بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
ball
ساچمه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com