Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 108 (7 milliseconds)
English	Persian
trail formation	ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
Other Matches
trail	هدف را تعقیب کنید
trail	خط ی در امتداد چیزی
trail	بدنبال کشیدن
trail	بدنبال حرکت کردن
trail	طفیلی بودن
trail	دنباله دار بودن
trail	دنباله داشتن
trail	اثرپا باقی گذاردن
trail	پیشقدم پیشرو
trail	یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trail	راهک
trail	هدف رادر سمت ... تعقیب کنید
trail	پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
trail	دنباله
off the trail	پی گم کرده
off the trail	دوراز خط
right trail	سهم سمت راست توپ
combat trail	مسیر جریان رزم
combat trail	مسیررزمی
condensation trail	مجموعه وسایل انجماد
cross trail	جاده عرضی
cross trail	جاده سرتاسری عرضی در منطقه
audit trail	ردممیزی
condensation trail	مسیر انجماد
box trail	سهم قوطی شکل
box trail	سهم بسته
audit trail	رد ممیزی
audit trail	پیگیری
split trail	سهم باز
audit trail	اثر رسیدگی
the trail of a meteor	دنباله شهاب
To be on someone trail. To trace someone.	رد کسی را دنبال کردن
vapour trail	ردپروازهواپیمادرآسمان
nature trail	مسیرعلامتگذاریشده
vapor trail	لولههای بخار
vapor trail	مسیر عبور بخار
trail run	رانش ازمایشی
vortex trail	دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
trail porty	قسمت نظم ارای ستون
trail bike	موتورسیکلت کوچک سبک برای مسیرهای خارج از جاده
deflection component of trail	شاخه سمتی مسیر
To follow ( trail, chase) someone.	پی کسی افتادن
trail-view mirror	آینهبغلتریلی
pick up a trail/scent <idiom>	تشخیص جای پای انسان یا حیوان
deflection component of trail	شاخه سمتی معبر حرکت
formation	فرم
formation to right	ارایش پله به راست یا پله به چپ
formation	شکل
formation	ترتیب قرارگرفتن
formation	ارایش یکان ترتیب نیرو
formation	سازمان دادن نیرو تشکیل دادن صورت بندی
formation	زیرگاه
formation	سازند
formation	صورت بندی
formation	برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
formation	ارایش
formation	ارایش جنگی
formation	یکان
formation	ساختمان تشکیلات
formation	احداث
formation	صف ارایی تشکیل
formation	رشد
formation	شکل گیری
formation	تکوین
formation	ساخت
image formation	تصویر سازی
back formation	لغت سازی اشتقاق لغات از یکدیگر
slot formation	نوعی طرح تهاجمی
back formation	اشتقاق معکوس
approach formation	صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
stonewall formation	اسکلت پیادهای دیوار سنگی
tactical formation	ارایش تاکتیکی
wedge formation	ارایش مثلث
reaction formation	واکنش وارونه
image formation	تصویر سازی
capital formation	تشکیل سرمایه
heat of formation	گرمای تشکیل
diamond formation	ارایش لوزی
habit formation	شکل گیری عادت
diamond formation	ارایش لوزی شکل گسترش لوزی
formation in cutting	فرم صندوقهای تو گود زیرگاه صندوقهای
formation constant	ثابت تشکیل
reticular formation	ساخت شبکهای
flush formation	زیرگاه همتراز
flush formation	فرم بی بعد
image formation	تولید تصویر تصویر
shore formation	ته نشست دریاچهای
overall formation constant	ثابت تشکیل کلی
blitz formation	فرم پیادهای اذرخش وار
concept formation	تکوین مفهوم
tactical formation	یکان تاکتیکی صورت بندی تاکتیکی
combat formation	ارایش رزمی
column formation	آرایش ستون
closed formation	فرم بسته پیادهای
mass formation	ارایش هجومی انبوه
mass formation	ارایش توده
enthalpy of formation	انتالپی تشکیل
To put someone off the scent. To draw a red herring across the trail.	رد گم کردن
rate of capital formation	نرخ تشکیل سرمایه
domestic capital formation	تشکیل سرمایه داخلی
molar heat of formation	گرمای مولی تشکیل
stepwise formation constant	ثابت تشکیل مرحلهای
standard heat of formation	گرمای تشکیل استاندارد
molar enthalpy of formation	انتالپی مولی تشکیل
bond formation energy	انرژی تشکیل پیوند
standard free energy of formation	انرژی ازاد تشکیل استاندارد
hanfman kasanin concept formation test	ازمون هانفمان- کاسانین برای شکل گیری مفهومها

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com