English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 181 (9 milliseconds)
English Persian
transfer functions توابع انتقالی
Other Matches
functions کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
functions طرزکار تابع
functions کار کردن
functions خاصیت وجودی
functions دستور برنامه که اجرا را به یک تابع از پیش تعیین شده می برد یا به یک مجموعه دسورات مرتب نامدار
functions مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند
functions سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions انجام عمل به درستی
functions مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
functions مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
functions فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functions چاپ کدهایی که یک عمل را کنترل می کنند و نه صرفا نمایش یک حرف
functions لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
functions کارایی
functions وفیفه عمل کردن
functions فعالیت
functions عمل کردن کارکردن
functions ایفاء
functions ماموریت عمل
functions مقام
functions پیشه
functions کارویژه
functions کار
functions وفیفه
functions کارکرد
functions تابع
functions وفیفه داشتن
functions ایین رسمی
functions دستورالعمل
functions نقش
functions عمل
money functions وفائف پول
market functions وفائف بازار
maintenance functions کارکردهای نگهداری
functions of money نقش پول
functions of money وفائف پول
orthogonal functions توابع متعامد
orthonormal functions توابع متعامد بهنجار
orthonormal functions توابع نرمال ارتو
circular functions تابع های مثلثاتی [ریاضی]
mathematical functions توابع ریاضی
post war consumption functions توابع مصرف پس از جنگ جهانی دوم
theory of functions of a complex variable آنالیز مختلط [ریاضی]
theory of functions of a complex variable نظریه توابع [ریاضی]
transfer ورابری
k , transfer ضریب تصحیح برد توپ
k , transfer ضریب کای برد
transfer واگذاری
transfer تغییر دستورات یا کنترل
transfer سند انتقال انتقالی
transfer ورابردن
transfer دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer of cause احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
transfer انتقال دادن
transfer واگذار کردن
transfer منتقل کردن
transfer انتقال
transfer واگذاری تحویل
transfer نقل
transfer کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer تغییر دستور یا کنترل
transfer تغییر سمت دادن لوله
transfer انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer احاله
transfer حواله
transfer واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer واگذاری نقل
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer پهلو- رفت
transfer سند انتقال یا واگذاری
transfer line خط انتقال
transfer loader دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
transfer machine دستگاه انتقال
transfer medium رسانه انتقال
transfer mold قالب گیری انتقالی
transfer limit حدود تصحیحات انتقال تیر
transfer limit حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
transfer case دیفرانسیل
transfer check مقابله
transfer check انتقال
transfer earnings درامدهای انتقالی
transfer equipment تجهیزات
transfer function تابع انتقال
transfer income درامد انتقالی
transfer instruction دستور العمل انتقال
transfer berth دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer ladle پاتیل انتقال
transfer ladle کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer case جعبه انتقال نیرو
transfer molding قالب ریزی انتقالی
transfer molding ریخته گری انتقالی
transfer station محل انتقال افراد
transfer station محل اعزام افراد
transfer switch کلید انتقال
transfer table میز انتقال
transfer time زمان انتقال
transfer time مدت انتقال
unconditional transfer انتقال غیر شرطی
transfer canal کانالانتقال
transfer port دریچهانتقال
transfer scale پایهانتقال
credit transfer پرداخت ازطریق انتقال
credit transfer انتقال اعتبار
transfer resistor ترانزیستور
transfer reaction واکنش انتقالی
transfer rate نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer of capital انتقال سرمایه
transfer of learning انتقال یادگیری
transfer of obligation حواله مدنی
transfer of portfolio انتقال موجودی اوراق بهادار
transfer of technology انتقال تکنولوژی
transfer of training انتقال اموزش
transfer operation عمل انتقال
transfer orbit مدار انتقال
transfer order دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transfer payment پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
transfer payments پرداختهای انتقالی
transfer rate نرخ انتقال
transfer processing امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
transfer area در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer address ادرس انتقال
transfer interpreter مفسر انتقال
conditional transfer انتقال شرطی
heat transfer انتقال گرما
heat transfer انتقال حرارت
data transfer انتقال داده ها
power transfer انتقال انرژی
file transfer انتقال فایل
deed of transfer سند انتقال
transfer characteristic مشخصه متقابل
negative transfer انتقال منفی
third person of a transfer محال علیه
block transfer انتقال کندهای
thermal transfer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
telegraphic transfer انتقال تلگرافی
technology transfer انتقال تکنولوژی
block transfer انتقال بلوک
radial transfer انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
positive transfer انتقال مثبت
deed of transfer انتقال نامه
collect transfer بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
energy transfer انتقال انرژی
data transfer rate سرعت انتقال داده ها
data transfer operations عملیات انتقال داده
courier transfer station مرکزارسال پیک ارتشی
courier transfer station ایستگاه تعویض پیک
courier transfer officer افسر مسئول پیک
fuel transfer pipe لولهانتقالسوخت
passenger transfer vehicle وسلهجابجاییمسافرین
courier transfer officer افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
bit transfer rate نرخ ارسال بیت
charge transfer compounds ترکیبات انتقال بار
data transfer rate نرخ ارسال داده
data transfer rate میزان ارسال داده
materials transfer notes دستورانتقال مواد
materials transfer notes برگه انتقال مواد
image transfer constant ثابت انتقال تصویر
heat transfer coefficient ضریب انتقال گرما
government transfer payments پرداختهای انتقالی دولت
file transfer utility برنامه کمکی انتقال فایل
file transfer protocol پروتکل انتقال فایل
data transfer rate میزان انتقال داده
electron transfer mechanism مکانیسم انتقال الکترون
electronic fund transfer ارسال الکترونیکی دارائی
electronic funds transfer انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
electronic transfer of data انتقال الکترونیکی اطلاعات
current transfer ratio نسبت انتقال جریان
thermal wax transfer printer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
secure hypertext transfer protocol گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
transfer number plate [British E] پلاک انتقال
transfer license plate [American E] پلاک انتقال
peer to peer file transfer انتقال فایل همتا
peer to peer file transfer دستیابی فایل عمومی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com