English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (9 milliseconds)
English Persian
transfer orbit مدار انتقال
Other Matches
orbit حدقه
orbit چرخیدن به دور یک مدار
orbit راه
go into orbit <idiom> از کوره در رفتن ،خیلی عصبانی شدن
orbit دور زدن
orbit مدار
orbit فلک
orbit مسیر
orbit دور حدود فعالیت
orbit قلمرو
orbit بدورمداری گشتن
orbit دایره وارحرکت کردن
orbit مسیردوران
launching into orbit شناورشدندرمواد
electron orbit مدار گردش الکترون
orbit point نقطه لولای چرخش هواپیمادر هوا
orbit of the earth مدار زمین
larmor orbit مدار لارمور
keplerian orbit مدار کپلری
electron orbit مسیرگردش الکترون
orbit of the moon مدار ماه
expansion orbit مدار نشان
space shuttle in orbit نمایفضاپیمادرمدار
minimum energy orbit مدار انرژی می نیمم
spin orbit coupling جفت شدن اسپین- اوربیتال
transfer زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer تغییر دستور یا کنترل
transfer کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer تغییر دستورات یا کنترل
transfer واگذاری
transfer of cause احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
k , transfer ضریب تصحیح برد توپ
k , transfer ضریب کای برد
transfer سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer ورابری
transfer تغییر سمت دادن لوله
transfer سند انتقال انتقالی
transfer نقل
transfer واگذاری تحویل
transfer انتقال
transfer منتقل کردن
transfer واگذار کردن
transfer انتقال دادن
transfer ورابردن
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer واگذاری نقل
transfer سند انتقال یا واگذاری
transfer حواله
transfer انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer پهلو- رفت
transfer واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer احاله
transfer interpreter مفسر انتقال
transfer ladle کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer ladle پاتیل انتقال
transfer limit حدود تصحیحات انتقال تیر
transfer equipment تجهیزات
transfer address ادرس انتقال
transfer limit حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
transfer instruction دستور العمل انتقال
transfer area در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer case جعبه انتقال نیرو
transfer case دیفرانسیل
transfer check مقابله
transfer check انتقال
transfer earnings درامدهای انتقالی
transfer function تابع انتقال
transfer functions توابع انتقالی
transfer medium رسانه انتقال
transfer income درامد انتقالی
transfer berth دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer line خط انتقال
transfer loader دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
transfer machine دستگاه انتقال
transfer rate نرخ انتقال
transfer reaction واکنش انتقالی
transfer resistor ترانزیستور
transfer station محل انتقال افراد
transfer station محل اعزام افراد
transfer switch کلید انتقال
transfer table میز انتقال
transfer time زمان انتقال
transfer time مدت انتقال
unconditional transfer انتقال غیر شرطی
transfer canal کانالانتقال
transfer port دریچهانتقال
transfer processing امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
transfer payments پرداختهای انتقالی
transfer mold قالب گیری انتقالی
transfer molding قالب ریزی انتقالی
transfer molding ریخته گری انتقالی
transfer of capital انتقال سرمایه
transfer of learning انتقال یادگیری
transfer of obligation حواله مدنی
transfer of portfolio انتقال موجودی اوراق بهادار
transfer of technology انتقال تکنولوژی
transfer of training انتقال اموزش
transfer operation عمل انتقال
transfer order دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transfer payment پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
transfer scale پایهانتقال
third person of a transfer محال علیه
credit transfer انتقال اعتبار
heat transfer انتقال گرما
heat transfer انتقال حرارت
transfer rate نسبت انتقال سرعت انتقال
file transfer انتقال فایل
power transfer انتقال انرژی
energy transfer انتقال انرژی
deed of transfer سند انتقال
deed of transfer انتقال نامه
data transfer انتقال داده ها
conditional transfer انتقال شرطی
collect transfer بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
block transfer انتقال بلوک
block transfer انتقال کندهای
positive transfer انتقال مثبت
credit transfer پرداخت ازطریق انتقال
negative transfer انتقال منفی
radial transfer انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
technology transfer انتقال تکنولوژی
transfer characteristic مشخصه متقابل
telegraphic transfer انتقال تلگرافی
thermal transfer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
fuel transfer pipe لولهانتقالسوخت
data transfer rate نرخ ارسال داده
current transfer ratio نسبت انتقال جریان
courier transfer station مرکزارسال پیک ارتشی
bit transfer rate نرخ ارسال بیت
courier transfer station ایستگاه تعویض پیک
courier transfer officer افسر مسئول پیک
courier transfer officer افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
passenger transfer vehicle وسلهجابجاییمسافرین
charge transfer compounds ترکیبات انتقال بار
file transfer protocol پروتکل انتقال فایل
data transfer operations عملیات انتقال داده
data transfer rate سرعت انتقال داده ها
heat transfer coefficient ضریب انتقال گرما
government transfer payments پرداختهای انتقالی دولت
file transfer utility برنامه کمکی انتقال فایل
image transfer constant ثابت انتقال تصویر
materials transfer notes برگه انتقال مواد
materials transfer notes دستورانتقال مواد
electronic transfer of data انتقال الکترونیکی اطلاعات
data transfer rate میزان انتقال داده
electronic funds transfer انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
electronic fund transfer ارسال الکترونیکی دارائی
electron transfer mechanism مکانیسم انتقال الکترون
data transfer rate میزان ارسال داده
transfer license plate [American E] پلاک انتقال
secure hypertext transfer protocol گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
transfer number plate [British E] پلاک انتقال
thermal wax transfer printer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
peer to peer file transfer دستیابی فایل عمومی
peer to peer file transfer انتقال فایل همتا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com