Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
travelling block
بستانتقال
Other Matches
travelling
راهپیمایی
travelling
حرکت بدون پوشش ومراقبت
travelling
راهپیمایی کردن
travelling crane
جرثقیل متحرک
travelling expenses
مخارج سفر
travelling wave
موج سیار
travelling salesman
فروشندهسیار
travelling crab
حلقهقابلحرکت
travelling load
بار متحرک
travelling outfit
لوازم سفر
travelling expense
هزینه سفر
travelling crane
جرثقیل رونده بارانگیز خودرو
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
travelling outfit
بنه سفر
travelling wave tube
لامپ با موج متحرک
Travelling broadens the mind .
<proverb>
سفر بر خرد بیفزاید .
block
مسدودکردن
block
مجموعهای از موضوعات در یک گروه
block
بلاک
block
توقف رویدادن چیزی
block
تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
block
بلوک ساختن
block
قالب ریختن
v block
گونیای جناقی
self block
خودبندی
on the block
<idiom>
فروخته شده
block
فراکسیون
block
بندال
the block
مردن بوسیله گردن زنی
block out
جاسازی
block
مانع
block
منطقه
block
وقفه
block
توده قلنبه
block
قالب کردن
block
مانع شدن از بازداشتن
block
بستن مسدود کردن
block
قطعه
block
کنده مانع ورادع
block
بلوک
block
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block
جعبه قرقره
block
سد
block
انسداد
block
بنداوردن
block
قرقره
block
پارازیت
block
مانع شدن
block
دفاع
block
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
block
سدکردن غیرمجاز حریف
block
دفاع در مقابل ابشار
block
یک دستگاه ساختمان
block
قطعه زمین
block
توده
block
سد کردن
block
سد قالب
block
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block
سد کردن خطا
block
بلوک سیمانی
block
قرقره طناب خور
block
کنده
plummer block
کنده محور
shoulder block
سد کردن حریف با ضربه شانه
snatch block
قرقره فلزی چفت دار
erratic block
بلوک نامنظم
spike over the block
ابشار از بالای دفاع
snatch block
قرقره پران
entry block
کنده مدخل
plummer block
کنده شفت
tail block
قرقره طناب دار
tackle block
دستگاه قرقره جرثقیل
swivel block
قرقره گردان
swage block
قالب سوراخ سوراخ
storage block
بلوک ذخیره
stone block
قالبسنگ
starting block
تخته استارت
starting block
سکوی شروع
engine block
بلوک موتور
engine block
قالب یا بدنه موتور
radius block
بلوک شعاعی
radium block
بلوک شعاعی
input block
بلاک ورودی
input block
واحد ورودی
hat block
قالب کلاه
fuse block
قالب فیوز
fuse block
بلوک فیوز
fuse block
خانه فیوز
fuse block
چینی فیوز
form block
بلوک فرمکاری
foot block
بالشتک ستون
foot block
زیر سری ستون
keel block
تیر حمالی که به کشش کارمیکند
leg block and under over
فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
punch down block
وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
pully block
قرقره مرکب
power block
سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
erratic block
بلوک جابجا شونده
pierce the block
ابشار محکم غیرقابل دفاع
pierce the block
شکافتن دفاع
one man block
تک دفاع
offensive block
دفاع تهاجمی
nested block
بلوک تو در تو
nerve block
وقفه عصبی
foot block
قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود.
tail block
قلاب عقب هواپیما
chip off the old block
<idiom>
(هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
tower block
ساختمانبرجمانند
breeze-block
آجرسیمانی
block vote
رایفردیبهگروهی
block capitals
حروفبزرگسادهوبدونهیچگونهنشانوتزئینی
tension block
کششقرقره
pulley block
کلیدسایهروشن
pin block
بخشسوزنی
hoisting block
گیرهجرثقیل
knock one's block off
<idiom>
خیلی سخت به کسی صدمه زدن
to block
[to block up]
[to clog]
[to clog up]
something
جلوی جریان
[ریزش]
چیزی را گرفتن
to walk around the block
دور بلوک خیابان راه رفتن
key-block
سنگ تاج
cluster-block
چندین طبقه آپارتمان
breeze-block
خاکه زغال نیمه سوز
block-plan
نقشه اولیه ساختمان
block-cornice
قرنیز بلوکی
block-capital
سرستون بالشتکی
earth block
پلاکزمینی
crown block
قرقرهراس
anchorage block
بستلنگرگاه
two man block
دفاع دونفره
block-house
دژ چوبی
to block out an inage
دراوردن یک تصویردرذهن
to block out an inage
طرح کردن یک فکر
to block a passage
مسدود کردن یک راه
to block a hat
قالب کردن یک کلاه
to block a ball
نگهداشتن توپ در بازی
title block
قسمت عنوان نامه
title block
قسمت مربوط به درج اطلاعات
wood block
قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
block and tackle
طناب و قرقره
chock-a-block
به هم چپیده
chock-a-block
مملو
chock-a-block
کیپ
chock-a-block
پر
chock-a-block
بالا کشیده
chock-a-block
کاملا افراشته
chock-a-block
خفت
chock-a-block
کاملا کشیده
block and tackle
قرقره و زنجیر
three man block
دفاع سه نفره
block size
اندازه بلاک
block length
درازای بلوک طول بلوک
block length
درازای کنده
block house
موضع مستحکم
block heel
نعلبند پاشنه اسب
block header
سر بلوک
block graphics
نگاره سازی بلوک
block gap
gap interrecord شکاف بین بلاک
block gap
شکاف بین کندهای
block diagram
نمودار بلوکی نمودار کلی
block diagram
بلوک دیاگرام
block diagram
نمودار کلی
block length
طول کندهای طول بلاک
block letter
چاپ نوعی حروف چوبی وبزرگ
block size
اندازه کندهای
block size
اندازه کنده
block shipment
ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
block ship
سد کردن دهانه کانال
block protection
حفافت بلوک
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
block operation
عملیات بلوک
block move
جابجایی بلوک
block move
انتقال بلوک
block mark
نشان کنده
block lining
پوشش بلوکی
block lining
پوشش با بلوک سیمانی
block letter
حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
block diagram
نمودار بلوکی
block diagram
نمایش تصویری سیستمها
block diagram
نمودار کندهای
angle block
سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
anchor block
بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
block letters
حروف جداودرشت
affect block
وقفه عاطفه
road block
مانع روی جاده
road block
راه بند
road block
سد جاده
stumbling block
سبب سقوط
stumbling block
موجب لغزش
stumbling block
مانع
stumbling block
سنگ لغزش
building block
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building block
بنا کنده
anvil block
سندان مخصوص اهنگری
arrow block
بلوک پیکانی
block definition
تعریف بلوک
block copolymer
همبسپار دستهای
block coefficient
ضریب گنجایش ناو
block code
رمز کندهای
block cipher
رمزگذاری بلوکی
block chain
زنجیردوچرخه
block age
محاصره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com